مجله جورچین

جورچین شده از به روز ترین ها

مجله جورچین

جورچین شده از به روز ترین ها

مجله جورچین

یک مجله متفاوت که از بهترین مطالب جورچین شده

درج سوژه های ناب شما در جورچین به نام خودتون برای ارسال سوژه های خودتون از قسمت تماس با من با مدیریت مجله در ارتباط باشید

این مجله یک نویسنده بیشتر نداره (محسن مقدم)

اخبار داغ و جالب روز
سرگرمی و طنز
عکس های باحال
مطالب علمی
شگفت انگیز
اخبار موبایل
جذاب ترین ها
فناوری اطلاعات
خواندنی ها
دخترونه
پسرونه
و........

کلمات کلیدی

عکس باحال

پوسترجدیدکریستیانورونالدو

پوسترسردار ازمون

جادوگر قرن متولد شد ویژه علی کریمی

برای پیاده روی اربعین چطور اماده شویم

تعریف غذاهای ایرانی در گاردین

اگرمیل جنسی ندارید بخوانید

دنیا با کدام یک بهتر است ترامپ یا کلینتون

گفتگو با ناصر ملک مطیعی

بهنوش بختیاری اگه فحش نباشه ادم دق میکنه

بازگشت سپیده توفیق به ایران از شبکه جم

از عکس های هالویینی تا عکس های آتلیه ای-لوستری بازیگران

سعید طوسی: والله همه سرتاسر دروغ است

برجام در یک قاب و دو دیدگاه

واکنش روحانی به شعارهای اعتراضی مردم+فیلم

نظر شما درباره جشن یکسالگی برجام چیه+تریبون ازاد

عکس جالب بهداد سلیمی و فرزندش

فاجعه پزشکی این بار در نطنز+عکس

معنای خالکوبی روی دست ترانه علیدوستی

اعتراض به حجاب بازیگران+عکس

بازیگر معروف در خندوانه

شعرجذاب

فال روزانه دوشنبه 14 تیر

نمایش گوشی روی نقشه در هر جای دنیا

چیزمیز

واکنش به مجرد بودن الهام حمیدی

فال روزانه یک شنبه 13 تیر

تغییر جنسیت در ایران از مجوز تا جراحی

پیامک بازی ممنوع!

بعد از دعوا

آخرین نظرات

۱۱ مطلب با موضوع «خواندنی ها» ثبت شده است

خبرگزاری مهر: «پیاده روی اربعین» و دغدغه های مربوط به آن، این روزها موضوع گپ و گفت خیلی از هموطنان ماست.برای آمادگی بیشتر زائران حسینی در این سفر معنوی، پرونده کوچکی آماده کرده ایم.
 
 آن‌طور که تاریخ می‌گوید، «پیاده‌روی اربعین» یک رسم و سنت قدیمی است. سنتی که ائمه معصومین(ع) و بزرگان دین ما، بارها درباره عظمت فضیلت آن صحبت کرده‌اند.بعد از آزادی کشور عراق از رژیم بعث،چند سالی  هست که مردم از سراسر دنیا همراه و هم‌قدم می‌شوند تا پا جای پای حضرت زینب(س) و اهل‌بیت اباعبدالله (ع) بگذارند.
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 
 
اربعین که برسد حال و هوای کشور ما هم‌رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. رسانه‌ها این زیارت عاشقانه را پوشش می‌دهند و کوچه و خیابان‌ها پر از پیام‌های خوشامدگویی به «کربلایی‌ها» می‌شود.
 
زائران خوش‌ذوقی را می‌بینی که صفحات اجتماعی‌شان را با عکس‌های پیاده‌روی به‌روز می‌کنند و پای عکس‌ها می‌نویسند: #عمود_۱۵۰ #موکب_الامام_جواد #یا_حسین_شهید

سفر «پیاده‌روی اربعین» در کنار تمام زیبایی‌هایش، شبیه هیچ سفر دیگری نیست و شرایط خاص خودش را دارد.اینجا سعی کردیم با توجه به تجربیات سال‌های قبل زائران و صحبت‌های مسئولین و کارشناسان، پرونده کوچکی برای آمادگی سفر اربعین آماده کنیم.

«...بیا تا برویم» / آمادگی های قبل از سفر:

۱- تهیه پاسپورت و ویزا:

این نکته را در نظر بگیرید که پاسپورت شما باید تا ۶ ماه اعتبار داشته باشد. در غیر این صورت حتماً با مراجعه به پلیس+۱۰ آن را تمدید کنید.بعدازآن در سامانه samah.haj.ir  ثبت‌نام کنید. حداکثر تا ۱۵ ماه صفر امکان ثبت‌نام در این سامانه وجود دارد. با در دست داشتن اصل گذرنامه و دو قطعه عکس سه در چهار رنگی زمینه سفید به نمایندگی‌های سفارت عراق در تهران، مشهد، عراق و کرمانشاه مراجعه کنید و ویزای سه‌ماهه عراق را بگیرید.

یک فرصت ویژه هم برای دانشجویان وجود دارد. ستاد عتبات عالیات اعلام کرده که دانشجویان با تسهیلات ویژه‌ای می‌توانند در پیاده‌روی اربعین شرکت کنند. البته این طرح فقط برای دانشجویانی است که توسط کاروان‌ها و یا تشکل‌های مجاز در دانشگاه‌ها اعزام می‌شوند.
 
آنها بعد از دریافت تعهدنامه‌های محضری لازم و در صورت مجاز بودن به خروج توسط سازمان وظیفه عمومی ناجا، می‌توانند مجوز خروج از کشور را دریافت کنند. بنابراین دانشجویانی که به‌صورت انفرادی اعزام می‌شوند مشمول این طرح نیستند و باید با سپردن وثیقه پیش سازمان وظیفه عمومی ناجا برای دریافت مجوز اقدام کنند.می‌توانید اطلاعات بیشتر درباره این امکان ویژه را در سایت  www.labbayk.ir بخوانید.
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 

۲- هزینه ها:

هزینه صدور ویزا برای هر نفر حدود ۱۵۰۰۰۰تومان است. قبل از سفر مقدار کافی دینار عراقی از صرافی‌ها تهیه کنید و برای مکالمه در عراق هم، سیم‌کارت‌های عراقی را از آژانس‌های مسافرتی معتبر یا از نمایندگی‌های سفارت عراق در ایران دریافت کنید.

کرایه ماشین‌ها از مرز تا نجف بین ۱۰ تا ۴۰ هزار دینار بین اتوبوس، ون و سواری متغیر است. کرایه از گاراژ نجف تا حرم حضرت علی (ع) بین ۱۰۰۰تا ۱۵۰۰ دینار است.

 قیمت هتل‌ها در نجف به ازای هر نفر ۲۵۰۰۰دینار است. نرخ هتل‌های کربلا بین ۴۰ تا ۱۰۰ دلار به ازای هر نفر است.

۳-  وسایل مورد نیاز:

سعی کنید از کوله‌پشتی راحت و سبکی استفاده کنید که بندهای آن نازک نباشد و ستون فقرات شما را در طول مسیر اذیت نکند. رول دستمال‌کاغذی، مسواک، حوله شخصی، لیوان و کلاه آفتاب‌گیر همراه داشته باشید. یک عدد کیسه‌خواب نیز به همراه داشته باشید تا در صورت مناسب نبودن و سرد بودن مکان‌ها برای استراحت از شما در برابر خاک و سرما محافظت کند.

یادتان باشد به آب‌وهوا اعتمادی نیست! پس لباس گرم بیرون از کوله همراه داشته باشید که آن را بپوشید یا روی دست بگیرید. لباس‌های گرمتان را حتی‌الامکان ‌طوری انتخاب کنید که دکمه یا زیپ داشته باشد و قابلیت کم یا زیاد کردن لباس‌هایتان را در طول مسیر داشته باشید.
 
داروهای موردنیازتان  برای ۱۰ روز را همراه داشته باشید. کفش راحت و سبک بپوشید. به‌هیچ‌وجه برای پیاده‌روی اربعین کفش نو تهیه نکنید یا حداقل آن را از یک ماه قبل بپوشید و یک و نیم تا دو ساعت در روز با آن پیاده‌روی کنید. کفشی را انتخاب کنید که کفی مناسب داشته باشد و عرق نکند. در غیر این صورت ممکن است کوفتگی عضلانی و تاول در پاها شما را اذیت کند.

می‌توانید یک قرآن، دعا و زیارت جیبی و یا مداحی موردعلاقه‌تان را همراه داشته باشید. البته بهتر است این‌ها را در موبایل خود داشته باشید تا در حال پیاده‌روی بتوانید گوش بدهید یا بخوانید.

از بین خوراکی‌های همراه، آجیل و نان‌های خشک سبوس‌دار به سیستم گوارشی خیلی کمک می‌کنند. کشمش، میوه‌های خشک، نخودچی و شکلات به همراه داشته باشید. شکلات شیرین باعث ایجاد تشنگی می‌شود اما شکلات تلخ انتخاب خوبی برای یک پیاده‌روی طولانی است. درواقع شکلات تلخ برای تأمین انرژی بسیار مفید است.
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 

«جاده عشق» / در راه سفر:

مناسب‌ترین وسیله و راه را انتخاب کنید: برای پیاده‌روی اربعین می‌توانید مسیر نجف به کربلا یا بغداد به کربلا را انتخاب کنید. برای سفر هوایی، از شهرهای تهران، اهواز، اصفهان، مشهد، ساری، کرمان، شیراز و تبریز پرواز مستقیم به نجف و بغداد وجود دارد. برای سفر زمینی، می‌توانید از مرز مهران، شلمچه و چزابه حرکت کنید. البته ممکن است ساعات زیادی منتظر بمانید. پس برای اقامت در مرز آمادگی داشته باشید.

ازآنجایی‌که مسیر کم‌کم شلوغ می‌شود، به‌محض زیارت حرم حضرت علی (ع) پیاده‌روی را شروع کنید. موکب‌ها (به زبان عربی همان هیئت) محل استراحت زائران در مسیر هستند، سرویس بهداشتی و محل استراحت دارند و صلواتی از شما پذیرایی می‌کنند. فاصله هر موکب تا موکب بعدی ۵۰ متر است.

طول مسیر نجف تا کربلا ۸۲ کیلومتر است که بین دو تا ۵ روز طول می‌کشد. مسیر پیاده‌روی از شارع الرسول شروع می‌شود و در عمود ۱۸۰ النجف، پیاده‌روی در شهر نجف تمام می‌شود. بعدازآن دوباره پیاده‌روی را از عمود ۱ در جاده نجف به کربلا شروع می‌کنید و  تا حرم حضرت عباس (ع)، ۱۴۵۲ عمود در پیش دارید. حتماً بعد از نماز صبح پیاده‌روی را شروع کنید و بین ساعت ۳-۵ موکبی را برای استراحت شبانه پیدا کنید. اگر انفرادی می‌روید تا قبل از ۱۰-۱۱ صبح حرکت کنید چون مسیر هم در این ساعت‌ها خلوت‌تر است. ضمناً  اگر  می‌خواهید تماس تلفنی داشته باشید بهتر است این کار را قبل از طلوع آفتاب انجام دهید. احتمالاً به دلیل ترافیک بالای شبکه، در طول روز با مشکل بر خواهید خورد.

اگر گم شدید: امکان گم کردن همراهانتان در طول مسیر وجود دارد؛ بنابراین با توجه به آنتن ندادن موبایلتان در بعضی نقاط همچنین به دلیل ترافیک بالای شبکه از همان ابتدای مسیر شماره عمودها (ستون‌ها) را انتخاب کنید که اگر همراهانتان را گم کردید، زمان رسیدن به آن عمود توقف کنند. فقط حواستان باشد شماره‌های رند خیلی شلوغ است و تجمع افراد زیاد است.

اگر درنهایت با همه تدابیر هم‌سفرانتان را گم کردید، بهتر است آخرین جایی که برای قرار با آنها در نظر می‌گیرید، ستاد عتبات عالیات ایران در جوار حرم امام حسین (ع) باشد که آدرس این مکان را بیشتر کسبه اطراف حرم می‌دانند.
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 

مواظب سلامتی خودتان باشید: حتماً بعد از دو ساعت راه رفتن، نیم ساعت استراحت کنید. بیشتر خادمین موکب‌ها آموزش ماساژ دیده‌اند، ولی اگر دچار گرفتگی عضلانی می‌شوید، حتماً قرص متاکارمابول همراه داشته باشید.

وعده‌های غذایی را به‌موقع مصرف کنید تا دچار افت قند نشوید. در طول مسیر موکب دارها به بهترین شکل از شما پذیرایی می‌کنند! سعی کنید مایعات زیاد بخورید: چایی، آب، فرنی، سوپ و ...این باعث می‌شود که عفونت‌های بدن دفع شود.

چند نکته برای خانم‌ها: به خانم‌ها توصیه‌شده که در این مراسم مسائل امنیتی را رعایت کنند و از مسیرهای اصلی فاصله نگیرند تا جایی که ممکن است از ویزای فردی استفاده نکنند و «مجردی» به پیاده‌روی نروند. امسال تعدادی موکب فرهنگی برای بانوان پیش‌بینی‌شده است: یکی در نجف و در شارع‌الرسول و دیگری در کربلا در مجاورت هتل جواهر. بهتر است با پارچه مشکی نرم و مستطیل شکل چیزی شبیه پوشیه درست کنید و کش بیندازید تا در طول مسیر صورتتان را از سرما و گردوغبار محافظت کند. بهتر است از چادری استفاده کنید که امکان انداختن کوله با آن وجود داشته باشد. انواع چادرهای لبنانی و ملی مناسب است.

بچه‌ها را همراه ببریم یا نه؟! شاید حضور بچه‌ها در این سفر در نگاه اول مشکل به نظر برسد، اما خیلی‌ها با کودک زیر پنج سال یا حتی چندماهه در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده‌اند. شاید بد نباشد چند نکته را بدانید. اول اینکه از ابتدا با خود تکرار کنید: «من در این سفر به نیت خدمت به کودکان امام حسین (ع) قرار است خادم زائر کوچک و معصوم امام حسین (ع) باشم.» حتماً بازی و خوراکی‌های دوست‌داشتنی کودکتان را همراه داشته باشید. صبور باشید! ممکن است او زودتر از موعد خسته یا گرسنه شود یا نیاز به چیزی پیدا کند که لازم باشد توقف کنید.

اگر با گروه یا کاروانی هستید سعی کنید با گروهی باشید که اعضا مثل شما کودک داشته باشند و اگر چنین گروهی در کاروان شما نبود، آدرس و نقشه دقیق محل اسکان در کربلا را بگیرید و از آنها جدا شوید تا دغدغه عقب ماندن شما را آزار ندهد.
 
اگر با کاروانی هستید که باید در روز خاصی در کربلا باشید سفر خودتان را به نحوی مدیریت کنید تا در آن تاریخ به کربلا برسید. به این نحو که در ابتدا با سوارشدن ماشین خودتان را تا یک عمودی که محاسبه کردید بروید و ازآنجا پیاده‌روی خودتان را آغاز کنید (البته در طول مسیر هم می‌توانید سوار ماشین شوید ولی در اواسط و انتهای مسیر یافتن ماشین یک مقدار سخت‌تر است.)
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 

شماره های مهمی که ممکن است به آنها نیاز پیدا کنید:

  • اورژانس: ۱۰۴
  • افراد گمشده: ۰۷۸۰۱۳۰۰۵۶۱
  • احکام شرعی:۰۷۸۱۴۶۵۱۳۵۳
  • اداره مرکزی: ۰۷۸۰۱۰۰۴۷۵۸

«خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد»/ روز اربعین :

یادتان باشد که مهم‌ترین اتفاق این سفر، فرصت پیاده‌روی در طول این مسیر است. پس اگر قدرت بدنی و بنیه کافی برای حضور در ازدحام جمعیت-به ویژه  زیر قبه امام حسین (ع)- را ندارید، سعی کنید از زیارت صرف‌نظر کنید.

از آداب این روز، زیارت حرم حضرت اباعبدالله (ع)، خواندن زیارت اربعین و خواندن دو رکعت نماز این روز است.

«خداحافظ ای شعر شب های روشن» / در راه بازگشت:

درراه بازگشت، برای رفتن به مهران، کاظمین یا بغداد، از گاراژ بغداد ماشین کرایه کنید. برای رفتن به نجف، چزابه، شلمچه یا فرودگاه نجف از گاراژ نجف یا میدان «ساحت الزهرا»، خود را به عمود ۶۷۲ برسانید و بعد ازآنجا نسبت به تهیه وسیله نقلیه اقدام کنید.
 
اگر می‌خواهید به‌صورت هوایی خارج شوید، حتماً ۸ ساعت قبل از پرواز اقدام به خروج از کشور کنید. چون اکثر مردم عراق در بعدازظهر اربعین به شهرهای خود برمی‌گردند، بهتر است در روز اربعین برای بازگشت به کشور اقدام نکنید. اگر بعد از اربعین هم قصد ماندن دارید، حتماً ارز کافی همراه داشته باشید.
 
برای پیاده روی اربعین چطور آماده شویم؟ 

 و بازهم صبر، صبر، صبر!

در بازگشت از سفر اربعین و در صفوف زمینی ممکن است معطل شوید. پس سعی کنید بیشتر از هر چیز برای شروع این سفر شکیبایی و  صبر را تمرین کنید
  • محسن مقدم
وب‌سایت آفتاب نیوز: «تصور کنید که در دشتی سرسبز پر از شالیزارها، مزارع چای و باغ‌های زیتون هستید؛ جایی که به شما اجازه می‌دهد تا زردآلوهای طلایی را بچینید و بخورید، هلوی آبداری که شیرینی‌اش برای‌تان لذت‌بخش است و انجیرهای کوچک را لمس کنید. همه این دلخوشی‌های زیبا را می‌توانید از طریق جست‌وجو در ایران و اسرار غذاهای پارسی بیابید.»
 
روزنامه بریتانیایی «گاردین» با انتشار گزارشی‌هایی درباره غذاهای خوشمزه و جاذبه‌های گردشگری ایران، نوشته است :«محصولات غذایی ایران یک وسیله فوق‌العاده برای کشف آن کشور هستند؛ از خورشت‌ها تا برنج و کباب و دسرها.»
 
این روزنامه در ادامه می‌نویسد: «کسانی که با غذاهای ایرانی آشنایی ندارند اغلب فکر می‌کنند که این غذاها تند و آتشین هستند؛ شاید به دلیل آب و هوای نسبتا گرم ایران اما در واقع غذاهای ایرانی ملایم و آرامش‌بخش با تعادلی شاعرانه از ادویه‌جات و ترشی‌جاتی مانند لیمو عمانی، زعفران و گلاب هستند.
 
خورشت ایرانی به آهستگی پخته می‌شود و برنج نیز استادانه با گیاهان، سبزیجات و آجیل و میوه‌های خشک‌شده لایه‌بندی و تزئین می‌شود که موزاییک خیره‌کننده‌ای از عطر، بافت و رنگ را بر روی میز غذا به نمایش می‌گذارند.»
 
 از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران

گاردین در ادامه به غذاهای تبریز اشاره می‌کند و می‌نویسد: «این شهر یکی از پایتخت‌های قدیمی امپراتوری کهن پارسی بوده است. تبریز به بازارش شهرت دارد که در آن ادویه‌جات و ترشی‌جات از اقصی نقاط جهان فروخته می‌شوند؛ هم‌چنین در کنار فرش‌های زیبا.
 
بازار تبریز جزو میراث جهانی یونسکو است. در این شهر رستوران سنتی‌ای به‌نام شهریار قرار دارد و کوفته‌های بی‌نظیری دارد؛ کوفته‌هایی به‌اندازه یک مشت دست که با تخم مرغ آب‌پز، گردو و آلوی خشک پرشده و در سس گوجه فرهنگی و زعفران منتظر شما هستند. تبریز همچنین دارای غذاهای خیابانی جالبی است. کمی نزدیک به پارک ائل گلی می‌توانید سیب زمینی پخته‌شده و تخم مرغ آب‌پز را غوطه‌ور در کره و با نعناع خشک میل کنید.»

گاردین در ادامه به غذاهای خوش‌طعم استان گیلان اشاره می‌کند و می‌افزاید: «ماهی آب شیرین و خاویار آن خطه معروف است. غذاهای گیلان به سرسبزی و زیبایی مناظر آن هستند و بهترین جای ایران برای گیاهخواران است و بادمجان و سیر در هر وعده غذایی آنان دیده می‌شود. در کنار آن می‌توان گشنیز تازه‌، جعفری و شوید که به عطر بهتر خورشت و غذا می‌انجامد را دید و همین‌طور کوکوسبزی‌های معروف گیلانی. نباید ترشی تره را از دست دهید. یکی دیگر از غذاهای معروف گیلان خورشت فسنجان مرغ است که در سسی ترش و شیرین حاوی رب انار و گردو غوطه‌ور است.»

این روزنامه در ادامه می‌افزاید: «از جمله خوراکی‌های خوشمزه دیگر گیلان کلوچه‌های شیرین پر‌شده با گردو و دارچین و هل هستند که سوغات فومن شهر کوچکی در جنوب غرب استان گیلان هستند.»
 
گاردین می‌نویسد: «در تهران می‌توانید به سنت صد‌ساله دیزی‌خوری پی ببرید. در یک گلدان ساخته‌شده از خاک رس برای چند ساعت گوشت پخته می‌شود تا بتوان آن را با چنگال له کرد. بهترین جا برای دیزی‌خوری دربند در پای رشته کوه‌های البرز است. محیطی آرامش‌بخش که امکان کشیدن سیگار و قلیان طعم‌دار نیز در آنجا وجود دارد.»

گاردین در ادامه اشاره می‌کند که در مرکز ایران بهترین پسته‌ها را می‌توان یافت و هم‌چنین بهترین گلاب‌های معطر که از آن‌ها در تهیه دسر نیز استفاده می‌کنند. این روزنامه در پایان  می‌نویسد که در جنوب ایران می‌توان غذاهای دریایی به همراه ادویه‌های هیجان‌انگیز پارسی، هندی و عربی را یافت.»
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران

گاردین در گزارش دیگری درباره راهنمای تعطیلات برای سفر به شهرهای دیدنی ایران می‌نویسد: «اگر در تهران هستید و ظهر است و گرسنه‌اید به بازار بزرگ تهران بروید بهترین ته‌چین شهر را در یک رستوران می‌یابید. بعدازظهر زمان خوبی برای گالری‌گردی در تهران است.
 
سری به کافی‌شاپ‌ها نیز در تهران بزنید؛ برای‌تان جذاب خواهد بود. پس از آن می‌توانید به کاشان بروید. باغ فین جایی که امیرکبیر صدراعظم دوران قاجاریه در حمام آن کشته شد. در مسیر این راه می‌توان به یزد رفت؛ منطقه‌ای کویری با اتشکده زرتشتیان که قدمتی هزاران ساله دارد و با دیدن قنات‌های باستانی که سیستم آبیاری زیرزمینی بوده‌اند و قدمت آن هم به هزاران سال پیش باز‌می‌گردد. در یزد شیرینی فروش خلیفه و باقلواها و شیرینی‌های آن را فراموش نکنید.
 
در رستوران‌های یزدی باقلاپلو با سس گوجه فرنگی و گوشت بره را فراموش نکنید. پس از آن می‌توان در مسیر به شیراز رفت؛ شهر باغ‌های زیبا و روح شاعرانه که حافظ و سعدی شعرای نامدار ایرانی نیز در آنجا بوده‌اند. در حالی که اصفهان به شوخ‌طبعی مردمانش و پول‌دوستی آنان مشهور است، شیراز به مهمان‌نوازی‌ و شیوه زندگی ارام مردمش در باغ‌ها شناخته شده است، باغ‌های ارم، دلگشا و جهان‌نما را ببینید.
 
نمی‌توان شیراز رفت و از تخت جمشید بازدید ‌نکرد؛ نمادی از امپراتوری ایرانیان در دوران هخامنشیان؛ زمانی که امپراتوری پارسی بیش از ۴۰ درصد از جهان را تحت کنترل خود داشت. هخامنشیان در زمان خود بسیار مترقی بودند و به سیستم برده‌داری باوری نداشتند.»

گاردین می‌نویسد: «در پایان نوبت به اصفهان می‌رسد. این شهر محل تفریح  کسب و کار است. میدان نقش جهان با گنبد فیروزه‌ای مسجد و کاخ عالی قاپو را در خود جای داده است‌. ادویه‌جات و جواهرات در بازار قدیمی قیصریه و معابر اطراف آن که صنعتگران صنایع دستی با سر و صدای زیاد کارشان را انجام می‌دهند -به خصوص در بخش مسگرها که صدای چکش صد‌ساله‌ای است- در آن می‌پیچد. به مسجد لطف الله بروید و به تماشای کاشی‌های پرستاره بنشینید.»
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 
از کباب‌ و‌ خورشت‌‌ تا‌ کوفته‌تبریزی‌ و‌ دیزی‌خوری‌درتهران 
 

  • محسن مقدم
وب‌سایت رژیم سلامتی: عدم و یا نداشتن میل جنسی و یا (بدون داشتن میل جنسی) یک اختلال عملکرد جنسی شایع است اما مهم پیدا کردن ریشه میل جنسی پایین است که با درمان آن از فعالیت جنسی می توان لذت برد اختلال عملکرد جنسی در زنان شایعتر است نداشتن میل جنسی در مردان شایع نیست.

مطالعات نشان داده اند که بیش از 30 درصد از زنان جوان و میانسال اغلب با دوره های طولانی هیچ احساس تمایلی به رابطه جنسی ندارند در اغلب موارد، آن یک مرحله به طور موقت برای زنان است اما گاهی اوقات، لازم است به دنبال توصیه های روانی و پزشکی کارشناسان باشند متاسفانه، حل این مشکل عمدتاً به دلیل به بسیاری از عوامل اساسی که منجر به کمبود میل جنسی می شود آسان نیست امید خود را از دست ندهید همیشه چیزهایی که شما می توانید انجام دهید و یا درمان پزشکی برای کمک به شما وجود دارد.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن 

چرا من هیچ میل جنسی ندارم؟

میل جنسی کم، تعاریف مختلفی برای افراد مختلف دارد و ممکن است برخی از تفاوت ها در چیزی باشد که منجر به یک هدایت جنسی کم در مردان و زنان می شود.

نداشتن میل جنسی در خانم ها

تمایل جنسی کم یکی از رایج ترین مسائل جنسی برای زنان است تمایل پایین جنسی به معنی نداشتن استمناء، عدم تمایل به داشتن رابطه جنسی، داشتن کم یا نداشتن رابطه جنسی فانتزی نیست در مورد نداشتن میل جنسی خوب نگران باشید تکنیک های جنسی مختلف و تغییر در شیوه زندگی می تواند به بهبود چیزهایی کمک کند اما مهم است که اول علت ریشه ای مشکل را تشخیص دهید در اینجا برخی از دلایلی است که چرا برخی از زنان هیچ علاقه ای به رابطه جنسی نشان نمی دهد:

مسائل فیزیکی

تعدادی از تغییرات فیزیکی، بیماری و داروها می توانند علت کاهش میل جنسی در زنان باشد دیگر علل فیزیکی شامل موارد زیر است:

درد در هنگام رابطه جنسی و یا عدم توانایی برای رسیدن به اوج لذت جنسی ممکن است روی تمایل زن برای رابطه جنسی تاثیر بگذارد.

استفاده از داروهای ضد افسردگی، ضد فشار خون و ضد تشنج داروهایی که می توانند میل جنسی را کاهش دهد.

برخی بیماری های غیر جنسی  مانند دیابت، ورم مفاصل، سرطان، بیماری های عروق کرونر، فشار خون بالا و اختلالات عصبی می تواند میل جنسی را کاهش دهد.

مواد غیر قانونی، مانند کوکائین، هروئین و ماری جوانا ممکن است میل جنسی را کاهش دهد.

جراحی مربوط به دستگاه تناسلی می تواند روی عملکرد جنسی شما تاثیر بگذارد و باعث کاهش میل جنسی شود.

تغییرات هورمونی

نوسان هورمونی می تواند تمایل زن را برای رابطه جنسی تغییر دهد این معمولاً پس از یائسگی اتفاق می افتد که میزان هورمون استروژن یک زن کاهش می یابد همچنین خشکی واژن و مقاربت دردناک در یائسگی ممکن است باعث میل جنسی پایین تر شود به طور مشابه، برای زنان تجربه تغییرات هورمونی در دوران بارداری آشکار است در زنان شیرده سطح هورمون ها تغییر می یابد که می تواند یک تعدیل کننده در میل جنسی باشد.

علل روانی و رابطه

مسائل روانی خاص مانند اضطراب، استرس، اعتماد به نفس پایین، تصویر بدن ضعیف و سابقه سوء استفاده جنسی می تواند میل جنسی یک زن را در راه منفی تحت تاثیر قرار دهد به طور مشابه، مسائل مربوط به رابطه متفاوت می تواند روی نزدیکی عاطفی تاثیر بگذارد و می تواند یک قاتل میل جنسی باشد این مسائل شامل درگیری حل نشده، ارتباطات ضعیف، نقض اعتماد و خیانت می باشد.

نداشتن میل جنسی در مردان

همانطور که گفته شد پیدا کردن مرد با میل جنسی کم غیر معمول است اما ممکن است اختلال نعوظ تنها مسئله جنسی شایع در مردان باشد برای هر 25 مرد مبتلا به اختلال نعوظ تنها یک نفر میل جنسی پایین دارد این بدان معنی است یک فرد ممکن است میل جنسی کم داشته باشد اما آن معمولاً ممکن است برای برای رسیدن او به نعوظ مناسب باشد.

پیری یکی از عوامل است اما استثناء هم وجود دارد برخی مردان مسن تر، از یک زندگی جنسی فعال لذت می برند با این حال، برخی از مردان از سردمزاجی (HSDD) و از دست دادن میل جنسی به طور کامل رنج می برند در اینجا برخی از دلایل متداول میل جنسی پایین در مردان آورده می شود.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن
 
مسائل روانی

اضطراب و استرس ناشی از کار روز به روز می تواند میل جنسی را تحت تاثیر قرار دهد دیگر مسائل روانی مربوط به خانواده و روابط نیز ممکن است مشکلات جنسی ایجاد کنید.

مشکلات پزشکی

میل جنسی پایین در افراد مبتلا به دیابت شایع است شرایط دیگر مانند فشار خون بالا، چاقی و کلسترول بالا ممکن است باعث اثر منفی بر روی سلامت جنسی شما داشته باشد به طور مشابه، برخی از داروهای ریزش مو، داروهای HIV و بسیاری از داروهای دیگر می تواند اثرات منفی بر میل مرد به داشتن رابطه جنسی داشته باشد.
 
علل هورمونی

تستوسترون میل جنسی در مردان و همچنین زنان را کنترل می کند و کاهش در سطح تستوسترون بر چگونگی داشتن احساس رابطه جنسی تاثیر می گذارد سطوح پایین در مردان مسن وجود دارد اما برخی از داروها، بیماری های مزمن و داروها می تواند سطح تستوسترون را کاهش دهد هورمون های دیگر مانند سطح هورمون تیروئید پایین یا به ندرت، سطح پرولاکتین بالا همچنین می توانند میل جنسی را کاهش دهند.

اگر میل جنسی ندارید چه باید بکنید؟

تغییر در شیوه زندگی سالم به یک راه طولانی در احیای زندگی جنسی شما است در اینجا چند پیشنهاد برای افراد مبتلا به میل جنسی کم و یا بدون میل جنسی عبارتند از:

ورزش: فعال ماندن به بهبود گردش خون، بالا بردن خلق و خوی و بهبود میل جنسی کمک خواهد کرد هر دو تمرین قدرتی و تمرینات هوازی به همان اندازه موثر هستند.

مدیریت استرس: کنار آمدن با استرس های مالی، استرس کاری و مسائل مربوط به زندگی روزانه به منظور افزایش میل جنسی خود را یاد بگیرید.

برای شریک زندگی خود مفتوح باشید: به اشتراک گذاشتن احساسات با شریک زندگی خود برای ساخت یک ارتباط عاطفی بهتر را یاد بگیرید این است که زندگی جنسی شما را تا حدی بهبود می بخشد.

نوآورانه: دنبال روی از یک روال می تواند کمی خسته کننده باشد سعی کنید پوزیشن های جنسی، زمان و مکان شما برای ایجاد تنوع، کمی نوآورانه باشد.

یک انتظار ایجاد کنید: ایده های خود انگیزه جنسی زیاد است اما گاهی اوقات، بهتر است که یک حضور ذهنی از کاری که می خواهید انجام دهید برای همسر خود ایجاد کنید.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن
 
درمان کاهش میل جنسی در زنان

باز هم، درمان شناسایی شامل شناسایی علت مشکلات جنسی است اگر داروهای ضد افسردگی باعث مشکل شده است دکتر شما ممکن است آن را برای بهبود میل جنسی تغییر دهد برای حل و فصل مسائل عاطفی، بحث در مورد آن با یک درمانگر جنسی مفید است که می تواند تکنیک های خاص و تمرینات برای کمک به زوج ها برای یک زندگی جنسی فعال را آموزش دهد.

در مورد سطوح پایین استروژن موثر بر میل جنسی یک زن استفاده از قرص یا ژل استروژن ممکن است کمک کند یک دکتر ممکن است از یک کرم واژینال استروژن برای بهبود جریان خون به مهبل (واژن) استفاده کند به طور مشابه، ترکیبی از پروژسترون و استروژن همچنین برای درمان میل جنسی پایین استفاده می شود.

درمان کاهش میل جنسی در مردان

برای پیدا کردن درمان، پیدا کردن آنچه عامل میل جنسی کم مهم است وقتی که مسئله روانی باشد درمان رابطه جنسی انتخاب درستی است برای اصلاح مسائل مربوط به سطوح تستوسترون، مردان می توانند مکمل تستوسترون را بخورند و یا فرمولاسیون ژل و پچ های پوستی را انتخاب کنند.

به طور مشابه، موضوع ممکن است توسط سطح دوپامین پایین ایجاد شود که درمان شامل مصرف داروهای افزایش دهنده دوپامین می باشد به یاد داشته باشید این داروها ممکن است اثرات جانبی داشته باشد متاسفانه، اگر علت ریشه ای هر چیزی غیر از کمبود تستوسترون باشد هیچ داروی در دسترس برای افزایش میل جنسی وجود ندارد.با این حال، مردان می توانند برخی از توصیه های تغذیه ای برای افزایش میل جنسی را استفاده کنند.
  • محسن مقدم

ناصر ملک‌ مطیعی: پایان تلخ یک ستاره‌، دیدنی نیست

باید دقایقی هر چند کوتاه، با ناصر ملک‌مطیعی به سر شود تا بفهمی دوست داشتن‌اش تابع هیچ حکم نوشته و نانوشته ممنوعیتی نمی‌شود. گپ و گفت کوتاهی رد و بدل شود تا بفهمی اصلاً محبوبیت‌اش بین مردم بده بستانی بوده است که حالا تمام سرمایه این پیشکسوت بازیگری شده است.
امتیاز خبر: 54 از 100 تعداد رای دهندگان 2680
روزنامه ایران - نرگس عاشوری: میزان محبوبیت آدم‌ها را نه می‌شود از اندازه حضورشان روی صفحات چیده شده بر کیوسک‌های مطبوعاتی سنجید و نه از دفعات دیده‌شدن‌شان در برنامه‌های مناسبتی بر آنتن صداوسیما.
 
نه آمار پیج‌های طرفدارانشان در فضای مجازی ملاک مناسبی است برای این سنجش و نه تعداد پیگران مواضع‌شان در شبکه‌های اجتماعی معیاری است برای راستی‌آزمایی این هواداری.
 
باید چند قدمی در خیابان‌های همین شهر با آنها همراه شد و از واکنش و احساس صادقانه آدم‌های دنیای حقیقی لمس کرد که چقدر با وجود دوری از هر حضوری به این آدم‌ها نزدیک‌اند. ناصر ملک‌مطیعی از همین دست آدم‌ها است، باید دقایق‌ات هر چند کوتاه، با او به سر شود تا بفهمی دوست داشتن‌اش تابع هیچ حکم نوشته و نانوشته ممنوعیتی نمی‌شود.
 
گپ و گفت کوتاهی رد و بدل شود تا بفهمی اصلاً محبوبیت‌اش بین مردم بده بستانی بوده است که حالا تمام سرمایه این پیشکسوت بازیگری شده است.
 
تا همین تکیه کلام‌های ساده «ناصر خان هنوز سالاری» از زبان مردم کوچه و بازار نشانی شود برای یافتن جایگاه او در میان مردم جامعه‌اش. دلیل دیدارمان با او تجربه همه این دیدن‌ها و شنیدن‌ها بود و بهانه این ملاقات را تولد مسعود کیمیایی برایمان جور کرد.
 
اگرچه شرایط سنی و اتفاق‌های مختلف فرصت این بهانه را از ما گرفت اما اشتیاق به شنیدن از او که مرور بخشی از تاریخ سینما و هوا خوردن خاطرات ماست عذر و بهانه نمی‌خواست.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

نخستین مواجهه ناصر ملک مطیعی با سینما که اسباب علاقه‌مندی او به این حوزه شد مربوط به چه سال‌هایی است؟

در ایامی که سینما تازه فعالیت‌اش را در ایران آغاز کرده بود و از قدمت چندانی برخوردار نبود پدر من بر اساس ذوق و شوق جوانی حدود سال‌های 1314-1315 در خیابان سیروس سینمایی به نام سینما شرق راه‌اندازی کرد؛ اما بعد از مدتی به دلایل مختلف سینما تعطیل شد و سراغ کار دولتی رفت. خود من هم در مدرسه، انجمن ورزش و نمایش را اداره می‌کردم و از همان زمان ذوق و شوق این کارها را داشتم.
 
انشای خوبی داشتم و نمایشنامه‌هایی می‌نوشتم که به شکل تئاتر اجرا می‌شد. از حدود 19 سالگی در کنار درس و مدرسه به هنرستان شبانه هنرپیشگی هم رفتم. در همین دبیرستان با ژاله علو آشنا شدم که خیلی مشوقم بود. در همان ایام پیش دکتر اسماعیل کوشان (مؤسس استودیو میترا فیلم و پارس فیلم) که تازه از آلمان آمده بود تست بازیگری دادم. آن روزها با پرویز خطیبی در تدارک ساخت «واریته بهاری» بود که من در صحنه کوتاهی از فیلم حضور داشتم.

نخستین دستمزدتان چقدر و مربوط به کدام فیلم بود؟

مهدی رئیس فیروز یکی از بچه‌های سال سوم هنرستان هنرپیشگی داستانی به اسم «ولگرد» داشت. مرسوم بود کسی که داستانی ارائه می‌داد، خودش هم کارگردانی را به عهده بگیرد که البته کارهای اساسی و فنی آن را مهندس بدیع به عهده داشت، نخستین دستمزدم 500 تومان و به خاطر این فیلم بود. آن زمان به‌عنوان معلم ورزش هم مشغول به کار بودم ولی بعد از بازیگری این بخش از فعالیتم کمتر شد، هرچند که خیلی به آن علاقه‌مند بودم. بعد از آن دیگر پشت سر هم فیلم بازی کردم و در هفته اول اکران دیگر برای مردم شناخته شدم؛ البته فیلم‌ها کم اشکال نبودند چرا که دانش و سرمایه نداشتیم و کسی اصلاً دنبال این کار نرفته بود.
 
ما رمان‌نویس و داستان نویس خلاق بسیار داشتیم ولی برای فیلم کسی داستان ننوشته بود و از موسیقی و بازار و... نیز خبری نبود. کسی حاضر به سرمایه‌گذاری نبود، همه تلاش‌شان این بود که سرمایه برگردد تا بتوانند به کار ادامه بدهند به همین دلیل در فیلم ساز و آوازی می‌گذاشتند یا مثلاً اسم بی‌ربطی برای فیلم انتخاب می‌‌شد تا مخاطب جذب کند. این پروسه طول کشید تا زمانی که چندین نفر که درس این کار را خوانده بودند از خارج آمدند و بعدها تلویزیون آمد و رشته این هنر ایجاد شد. با وجود این اساس سینما با کسانی شکل گرفت که عاشق این کار بودند و همه به هم احترام می‌گذاشتند. رقابت معنا و مفهومی نداشت، بلکه رفاقت و دوستی بین ما جاری بود و هیچ نوع برتری‌جویی وجود نداشت. خوشبختانه درحال حاضر امکانات خیلی خوبی در اختیار دوستان است و کارگردانان شناخته شده‌ای داریم که جایزه‌های معتبرجهانی کسب کرده‌اند.

با فیلم‌هایی همچون «طلسم شکسته» سیامک شایقی حضور در جشنواره‌ جهانی همچون کراچی و برلین را هم تجربه کردید. آن زمان سینمای ایران در سینمای جهان چقدر جدی گرفته می‌شد؟

دکتر کوشان تحصیلکرده آلمان بود و با مذاکراتی که داشت فیلم در یکی از لابراتورهای ایتالیا ساخته شد البته فیلم قابل دفاعی نبود اما در جشنواره برلین پذیرفته شد. در آن زمان ثریا ملکه ایران بود که چون مادرش آلمانی بود، ایرانی‌ها را بخوبی می‌شناختند.
 
در سالن هنرپیشه‌های معروف می‌آمدند و صحبت می‌کردند که در آن زمان یک هنرپیشه معروف از امریکا و فرانسه و من هم از ایران به این جشنواره رفتم و خیلی کوتاه به زبان آلمانی صحبت کردم؛ خاطره خوبی بود برایم. همه تشویق می‌کردند. بعد هم که در چند جشنواره شرکت کردیم، کسی ما را به رسمیت نمی‌شناخت چون از ایران آمده بودیم، البته بعضی اوقات خودمان را لو نمی‌دادیم، ولی رفتن ما به این جشنواره این حُسن را داشت که ما را با فضای سینمای جهان آشنا می‌کرد تا به خودمان بیایم که ما دربرابر آنها هیچ نیستیم و در کشور خودمان ادعایی نداشته باشیم. خاطراتم را از تمام این رویدادها می‌نویسم تا یادمان بماند که وقتی کیارستمی و اصغر فرهادی جایزه جهانی می‌گیرند چه تلاشی کرده‌اند که در دنیای به این عظمت در برابر کشورهای ابرقدرت به این موفقیت رسیدند.

شما هم همانند تمام اهالی سینما در این افتخارات جهانی سهیم هستید.

خوشحالم که سینمای ایران به این درجه و تعالی رسیده است و به وجود این اشخاص افتخار می‌کنم اما اینکه بگویم ما در این اتفاق چقدر مؤثر بوده‌ایم این حد خودخواهی را ندارم. فارغ از اینکه ما در این جوایز سهیم هستیم یا نه کسب این جوایز افتخار دارد اما افتخار اصلی مردم‌اند که سه دهه امثال ما را فراموش نکردند و اهالی سینما را حمایت کردند.
 
خیلی از فیلم‌های قدیمی فرهنگ جوانمردی دارد که هنوز هم درس بزرگی است. جامعه ما درحال حاضر نیاز به داستانی دارد که قهرمان داشته باشد، در طول تاریخ جامعه ایرانی قهرمان خوبی‌ها را دوست داشته و باید فیلم‌هایمان هم کمی رنگ و بویی از این مسائل داشته باشد. ما سنت‌های زیبایی داشتیم که با وجود تغییرات اجتناب‌ناپذیر دنیای امروز باید این سنت‌ها را زنده نگه داشت.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

چطور شد که تصمیم گرفتید کارگردانی را هم تجربه کنید. بازیگری اقتاعتان نمی‌کرد؟

یکی از آفات کار سینما این است که بعد از بازی در چند فیلم، هنرپیشه فکر می‌کند کاری که کارگردان انجام می‌دهد را خودش هم می‌تواند انجام بدهد. در ایران این عجله شدت بیشتری دارد و ما هم هول بودیم. من وقتی دیدم 4 تا کلمه بهتر می‌نویسم، دوربین کجا کاشته شده و... فکر کردم که فیلم را باید خودم بسازم. از نخستین تجربه هم قصد می‌کنیم که فیلم‌مان تجاری نباشد و فیلم سنگینی باشد و چارچوب معینی داشته باشد. البته من حدود 8 فیلم کارگردانی کردم که حداقل نیمی از آن فروش خوبی داشت.

«فرار از حقیقت»فیلمی غیرمتعارف به لحاظ نداشتن رقص و آواز است که شاملو هم رضایت داد بالاخره نامش در تیتراژ فیلم بیاید.

با احمد شاملو از 17- 18 سالگی آشنا بودیم و در بعضی از دوره‌ها و مجالس با هم بودیم. من تصمیم گرفتم فیلمی بسازم که غیر از مطالب روزمره زندگی ایرانی باشد، که من رئیس یک بیمارستان بودم و با یک دکتر جوان رقابت می‌کردم، البته دیالوگ‌ها هم نوشته شده بود اما از شاملو دعوت کردم تا کمی کار اصلاحیه دیالوگ‌ها را انجام دهد و در همین فیلم شاملو افتخار داد و چند صحنه نقش یک وکیل را بازی کرد. روزهای آخر شاملو را ندیدم.  خیلی از فرصت‌هایی که باید به خانواده و دوستان می‌رسیدم از من گرفت. اما شنیدم که این اواخر روزگار مساعدی نداشت و گرفتاری‌های مختلف داشت.
 
این اواخر به دیدن شاملو نرفتم. او هم پایان سختی داشت. در این سال‌هایی که عمر کردم کمتر دیده‌ام آدم‌های هنرمند و نابغه در این مملکت روزهای پایانی عمرشان آن‌گونه باشد که لایقش است. پایان تلخ این افراد دیدنی نیست. کسی که با عشق وارد کارهای هنری می‌شود، برای پول آنقدرها ارزش قائل نمی‌شود و بیشتر دنبال علاقه و عشقش می‌رود، لذا باید کسی به فکر آینده این افراد باشد. به همین دلیل من هم یک مدت کم کار شدم تا از این فضا دور باشم و برای خودم وقت بگذارم.
 
حتی مدتی در گوشه حیاط یک شیرینی‌فروشی درست کرده بودم که از خودم کار بکشم. به امریکا هم که رفتم در یکی از سوپرمارکت‌ها مشغول کار شدم تا بیکار نمانم و بعد دیدم وقتی می‌توانم اینجا کار کنم گفتم چرا در مملکت خودم کار نکنم. می‌خواهم بگویم فضای سینما همیشه هم دلچسب نیست و گاهی آدم خسته می‌شود و دلش می‌خواهد خودش را رها کند، چون خستگی روحی بالایی دارد.

یعنی حضور نداشتنتان در سینما در این ایام خودخواسته بوده و نه بالاجبار؟!

بعد از این همه سال‌ تصور اینکه بی‌احترامی ببینم خیلی ناراحتم می‌کرد و ترجیح دادم خودم محترمانه تصمیم بگیرم و کنار بکشم. همه عمر مورد احترام همه مردم و گروه‌ها بودم و برای همیشه ممنون محبتشان خواهم بود.

تیپ کلاه مخملی و قهرمان بی‌چون و چرایی که برای شما در سینما تثبیت شد و آنقدر جا افتاد که حتی خارج شدن از آن غیرممکن شده بود از کجا آمد؟

این سبک لباس پوشیدن که در جامعه وجود داشت اما من خودم چندان رضایتی به آن نداشتم با وجود این وقتی پوشیدم هم به خودم می‌آمد و هم به نقش کمک کرد البته در ابتدا کمی بار خشونت داشت و بعدها پیشنهاد شد که کسی هم بغل دست ما باشد تا نکته خنده‌داری بگوید و اوقات مردم زیاد تلخ نشود و داستان را شیرین‌تر کند. آنقدر این نقش بر من بازیگر نشسته بود و این کاراکتر در ذهن مردم تثبیت شده بود که هر تغییری مخاطب را پس می‌زد.
 
سر فیلم «کاکو» من به جای اینکه خودم درگیر شوم می‌روم پلیس می‌آورم. سر این فیلم سه روزتمام با آقای میرلوحی (نویسنده)، صادق‌پور (تهیه‌کننده) و شاپور قریب (کارگردان) کلنجار رفتم و گفتم ناصر ملک مطیعی سینما نمی‌تواند پلیس خبر کند چراکه مردم قبول نمی‌کنند. آنها گفتند زمانه تغییر کرده و دوران لوطی‌گری تمام شده است. نتیجه اینکه بعد از فیلم مردم اعتراض کردند و حتی بچه‌ها می‌گفتن ناصر پلیس میاره. در نهایت مجبور شدن فیلم را تغییر بدهند.

همکاری با مسعود کیمیایی و نقش کوتاه و کلیدی فرمان چگونه شکل گرفت. آن زمان مسعود کیمیایی دومین کارش را می‌ساخت و مشهور نبود اما شما در اوج شهرت بودید.

قبل از من مشایخی برای این نقش انتخاب شده بود. بهروز با من تماس گرفت و برای صحبت با کیمیایی رفتیم که در نهایت نقش به من رسید. قدیم‌ها مثل الان نبود، خیلی از پیشنهادها را رفاقتی قبول می‌کردیم. کسی می‌گفت فلان فیلم ما ضرر کرده شما بیا بازی کن تا جبران شود و دستمزد هم کمتر بگیر، ما هم قبول می‌کردیم چون بحث رفاقت وسط بود. برای فیلم «قیصر» من حتی داستان را هم نمی‌دانستم، روپوش سفید پوشیدم و بدون هیچ آمادگی و تمرینی سر صحنه رفتم اما همان صحنه ضبط شد.
 
موسیقی منفردزاده که کنار نقش نشست باعث شد، آن صحنه ماندگار و به یادماندنی شود. صحنه آخر و آن دیالوگ مشهور فرمان بر بالای بام حمام هم در فیلمنامه نبود و من آن را بداهه گفتم که «قیصر کجایی داداشت رو کشتن» حالا دیالوگ مشهور و تکیه کلام شده است.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

علاوه بر کیمیایی که فیلمساز گمنامی بود، شما با علی حاتمی هم همکاری کردید. آن روزها پی برده بودید که جنس فیلمسازی و نگاه حاتمی با بقیه فرق دارد؟

نبود علی حاتمی در سینمای ایران خیلی محسوس است. بسیار علاقه‌مند و بااستعداد و دیالوگ‌نویس فوق‌العاده‌ای بود. ذوق و سلیقه و مطالعه زیادی بخصوص در رابطه با دوره قاجاریه داشت. همین شهرک سینمایی به تنهایی نشان‌دهنده خلاقیت بالای اوست.
 
اسمش را علی درویش گذاشته بودند، چراکه اخلاق درویش‌گونه نیز داشت. با هم رفاقت زیادی داشتیم و تنها کسی که در سر عقدش شرکت کرد من بودم. انتخاب من در «سلطان صاحبقران» واقعاً شهامت می‌خواست و تا به امروز به بازی در این فیلم افتخار می‌کنم. کارهای علی حاتمی همچون «حسن کچل» از همان ابتدا مورد استقبال قرار گرفت. درست است که جوان بود اما بسیار بااستعداد و زحمتکش بود. فیلم «بابا شمل» موزیکال و غیرمتعارف بود.
 
در ابتدا آهنگ‌ها و ریتم‌ها را ساخته بودند و سپس ما روی آهنگ‌ها بازی ‌کردیم. حیف که «باباشمل» در سالن سینما نمایش داده شد اگر مخاطب آن را در خلوت خانه تماشا می‌کرد متوجه می‌شد که چقدر عارفانه است. البته در این سال‌ها دیالوگ‌های زیبای این فیلم خیلی رد و بدل می‌شود مثل همین جمله که می‌گوید: پشت اون پرده و دیوار خبرهاست که ما بی‌خبریم، چشم دیدن می‌خواد، دل بریدن می‌خواد...

ایرج قادری، محمدعلی فردین و خیلی‌های دیگری که با شما همکاری داشتند چند سالی است که زندگی ابدی‌شان را آغاز کرده‌اند. خبر رفتن کدامشان برایتان آزاردهنده بود؟

ایرج خیلی علاقه‌مند به سینما بود که این عشق در فیلم «برزخی‌ها» قابل مشاهده است. واقعاً حیف شد. به خاطر گرفتاری‌هایی که برایش ایجاد شد یک مدت نبود و دوباره که بازگشت ناراحتی‌های زیادی کشید البته من اواخر او را ندیده بودم و دلم هم نمی‌آمد ببینمش، چراکه پایان کار آدم‌ها زیاد دیدنی نیست. اما درباره خبر رفتن دوستانم بیش از همه مرگ فردین شوک‌آور و ناراحت‌کننده بود. مرحوم فردین جزو رفیق‌های خوب من بود که قبل از ورود به سینما با هم دوست بودیم، همچنین تختی و حسین نوری(شوهر خواهر فردین). فوتِ فردین خیلی ناگهانی بود.

ناگهانی‌تر از فوت مرحوم تختی؟

مرگ تختی هم خیلی غیرمنتظره بود. تختی به معنای واقعی انسان خوبی بود. به کسی حسادت نداشت. اهل تملق و چاپلوسی و پول هم نبود. زمانی که داستان «حسین کرد شبستری» را کار می‌کردیم دکتر کوشان به من گفت اگر بتوانی تختی را وارد کار کنی ۱۰۰هزارتومان به او می‌دهم. دلم نمی‌خواست این پیشنهاد را به تختی بدهم اما فضای کار و دوستی با دکتر کوشان مجبورم کرد که به دیدن تختی بروم. تختی عادت داشت که وقتی همراه کسی می‌شد دستش را به گردنش می‌انداخت.
 
گفت، «نوکرتم من مگر می‌توانم فیلم بازی کنم؟» خدا را شکر که قبول نکرد. چون آدم موفقی بود. دلم نمی‌خواست چنین مرد بزرگی در ورزش وارد سینما شود. دعوت به بازی حبیب‌الله بلور هم اشتباه بود چراکه هرکسی یک جایگاه مخصوصی دارد، که در آن جایگاه نمود بهتری دارد. خیلی به تختی علاقه داشتم، هرچقدر راجع به شرمندگی خودم درباره او بگویم کم است چرا که ما درباره عاقبت تختی خیلی کوتاه آمدیم. قصه تختی هم پایان تلخی داشت. رفتنش خیلی سخت بود. جمعیت زیادی برای مراسم خاکسپاری به ابن بابویه آمده بودند.
 
حتی من که دوست صمیمی او بودم نتوانستم جلو بروم. با اینکه آن سال‌ها در شهرت و یکه تاز بودم و در کوچه و خیابان مردم دورم را می‌گرفتند با این حال در روز خاکسپاری تختی در گوشه‌ای زیر درخت ایستاده بودم و هیچ کس به من توجهی نداشت. تنها دو سه نفر می‌آمدند نیم نگاهی به من می‌کردند و می‌رفتند هدفم از گفتن این موضوع این بود که آنقدر تختی افتخار‌آمیز بود که در مقابل جسم بی‌جان او کسی به من توجهی نداشت. خدا کند امثال تختی زیاد داشته باشیم، امروز خیلی به «تختی‌ها» نیاز داریم. گاهی خیلی غصه می‌خورم نه برای خودم، چراکه خیلی بیشتر از آنچه باید و شاید مورد محبت قرار گرفتم ولی بودند کسانی که باید مورد توجه قرار می‌گرفتند و نگرفتند.

عشق و علاقه شما به ایران در تمام صحبت‌هایتان مشهود است. خیلی‌هایی هم که شرایط کار برایشان مهیا نشد و رفتند هم، عاشق کشورشان بودند شما چرا ماندن را به رفتن ترجیح دادید؟

در ایران ماندن من برای هر فرد وطن‌پرستی یک امر طبیعی است. آدم که نمی‌تواند از خانواده و خانه‌اش قهر کند. آنهایی هم که رفتند مجبور به رفتن شدند همیشه هم گفتم که‌ای کاش بچه‌ها و جوانان در هر حوزه‌ای بدانند که رفتن بعضی از هنرمندان بزرگ برای ما ارزان تمام نشده است.
 
یکی از آرزوهای همیشگی من بازگشت این هنرمندان است (با بغض و گریه) رفتن از این مملکت هیچ افتخاری ندارد و قابل فخرفروشی نیست. در زمینه ورزش هم همین‌طور. من با آقای موحد قهرمانی که 6 مدال المپیک دارد دوست هستم. او هم اجباراً به امریکا رفته است. اما فکر کنیم اگر همه بخواهند بروند پس این مملکت برای چه کسی باقی خواهد ماند؟

بهترین یادگار دوران بازیگری و ماحصل عمر هنری خود را چه می‌دانید؟

من آدم عاطفی هستم و بهترین یادگاری‌ام را محبت مردم فکر می‌کنم. من خیلی به مردم فکر می‌کنم و آنها را بهترین پشتوانه و سرمایه می‌دانم. تا به امروز خیلی دوست داشتم برای مردم ادای دِین کنم ولی نمی‌دانم چگونه و چطور! به‌عنوان مثال یک روز یک خانواده از یزد تماس گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم.
 
صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته‌ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم، بلکه دلم می‌خواسته آدم خوبی باشم.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

یادداشت

از تبار عزت و احترام

پرویز پرستویی

به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه بازیگری، همواره  یکی از تماشاچی‌های پروپا قرص ناصر ملک‌ مطیعی بودم. از همان زمانی که پای من به سینما باز شد به‌عنوان تماشاچی و نه به‌عنوان بازیگر، اغلب کارهایش را بر پرده سینما به تماشا نشستم. در همان دورانی که 14 سال بیش نداشتم و با وجود شرایط بد فرهنگی و اقتصادی بالاخره جرأت کرده بودم به سینما بروم. ناصر ملک‌ مطیعی نقش اصلی اغلب فیلم‌هایی بود که قهرمان قصه‌هایش همیشه از مردانگی، جوانمردی و گذشت و دفاع از حقوق مظلوم دم می‌زد. آنقدر خوب این ویژگی‌ها را در نقش متبلور می‌کرد که حالا با وجود اینکه چندین دهه جلوی دوربین نرفته است اما همچنان یاد و خاطره‌اش در دل و ذهن مردم نشسته است.
 
از شاخص‌ترین کارهایش نقش «فرمان» در قیصر است که هیچ وقت از ذهن‌ها پاک نمی‌شود یا نقش آسید مرتضی در «طوقی» که از نقش‌های ماندگار تاریخ سینما شد. هرجا که فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شد ملک‌ مطیعی نشان داد که بازیگر توانایی است. کسی نمی‌تواند «امیرکبیر» زنده‌یاد علی حاتمی را فراموش کند یا بسیار فیلم‌های درخشان دیگر که شاید نتوان از آنها نام برد.
 
با همه این شایستگی‌ها باعث تأسف است که گاهی با این هنرمند مثل یک خلافکار رفتار می‌شود. در شرایطی که اختلاسگران در آن سوی دنیا زندگی‌شان را می‌کنند و کسی کاری به کارشان ندارد اما مصرانه ایستاده‌اند مبادا ناصر ملک‌ مطیعی فعالیت هنری داشته باشد. فعالیت در عرصه هنر کار پررنج و زحمتی است اما این رنج هیچ وقت هنرمند را از پا درنمی‌آورد بلکه آنچه او را به زمین می‌زند بی‌مهری است و ما خیلی نسبت به امثال ملک‌ مطیعی بی‌مهری کردیم. من نمی‌دانم ناصر ملک‌ مطیعی چه ظلمی به هنر این مملکت کرده است یا چه جفایی به فرهنگ این مملکت کرده است که این چنین با او رفتار می‌شود.
 
هنرمند با عشق و توجه و تشویق زنده است و ما سال‌هاست که حق زندگی را از آنها گرفته‌ایم اگرچه ظاهراً حق زندگی دارند. اگر استدلال‌مان برای این نوع برخوردها این است که مثلاً در فلان فیلم طاغوتی بازی کرده‌اند خوب بسم‌الله، «بسم‌الله الرحمن الرحیم» به نام خداوند بخشاینده مهربان.
 
اگر او بخشاینده و مهربان است ما چرا نمی‌بخشیم، حتی اگر به تعبیر مخالفان فعالیت این دست از هنرمندان، به هنر لطمه زده باشد و کار خلاف هم کرده باشد خداوند در توبه را باز گذاشته است اما نمی‌دانم چرا ما بنده‌های خدا اینقدر ظالمانه برخورد می‌کنیم. حدود دو سال پیش که قرار بود در نقشی بازی کند از نزدیک شاهد بودم که چه مشقت‌ها کشید خود من با دوستان حراست با ارشاد و... صحبت کردم اما زیر بار نرفتند که او جلوی دوربین برود.
 
اگر واقعاً ما این‌قدر مصر هستیم که جلوی خطاها را بگیریم، پس چرا هر روز این همه اختلاس در این مملکت به وجود می‌آید چرا این‌قدر پول جابه‌جا می‌شود؟ فاسد، ناصر ملک‌مطیعی است یا آن فردی که به نام مقدسات بداخلاقی را به اوج می‌رساند؟ اینها آدم‌هایی هستند که اگر قرار بود لطمه ای به این مملکت بزنند و مقابل این نظام و مردم بایستند اینجا نبودند، آن ور دنیا کارشان را می‌کردند، نمی‌نشستند که ما با بی‌مهری‌هایمان منزوی‎شان کنیم. او اگر می‌خواست کاری بکند خیلی راحت می‌رفت آن سوی دنیا کار می‌کرد مگر کمتر از بازیگرانی است که در فلان شبکه ماهواره‌ای بازی می‌کنند که دو زار بازیگری هم بلد نیستند. از خیلی جاها هم دعوتش کردند اما نرفت چون مملکتش را دوست دارد. بهروز وثوقی می‌خواهد بیاید مملکتش را ببیند چرا مانع‌اش می‌شویم.
 
هنرمندی که کار  داشته باشد و با مردمش گره بخورد سالیان سال زنده می‌ماند اگرچه ما در کارهایمان می‌میریم و زنده می‌شویم اما همین رنج است که به ما عشق می‌دهد چرا این را از هنرمند می‌گیریم. کم‌لطفی می‌کنیم راجع به آدم‌ها با ناصر تقوایی و بیضایی یک جور و با ملک‌مطیعی جور دیگر. از 5 استاد بزرگ سینما، نصیریان، انتظامی، مشایخی و کشاورز مانده‌اند آنها که فیلمفارسی کار نکرده‌اند چه گلی به سرشان زده‌ایم؟ کدام یک از ما خبر دارد که فرامرز صدیقی در چه حالی است؟ چه کسی می‌داند خسرو شجاع‌زاده که در فیلم رگبار بازی کرده است کجاست؟ فقط تیر پیکان را به سمت کسانی گرفته‌ایم که برای ما خاطره آفریده‌اند. 
 
سال‌هاست شعارمان این است که خدمتگزار مردم ایران باشیم یعنی اینکه ملت حق دارد، می‌فهمد دارای درک و شعور است خب بگذارید همین مردم تصمیم بگیرند، بارها گفته‌ام اگر من را ممنوع‌الفعالیت هم بکنند اصلاً کک‌مان هم نمی‌گزد و اصراری هم ندارم، خدا کند که مردم ما را ممنوع‌الفعالیت نکنند. ناصر ملک‌مطیعی از تباری است که هر جا برود جز عزت و احترام نمی‌بیند حتی این پل ارتباطی را هم قطع می‌کنیم؛ اگرچه خدا رو شکر مردم ما مردم آگاه و روشنی هستند.
 
متأسفانه جامعه هنری ما وحدت ندارد. ما خودمان را هم دوست نداریم که اگر دوست ‌داشتیم حداقل یک پرسش بزرگ می‌کردیم از مسئولانی که مانع فعالیت این پیشکسوتان سینما شده‌اند. فردا اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیفتد همه در صف اول می‌ایستیم و تأسف می‌خوریم از اینکه هنرمندی را از دست داده‌ایم؛ تأسف خوردن‌هایی که پشیزی ارزش ندارد.
 
این نسل عمری برای ما گذاشته‌اند شادمان کرده‌اند، ما را گریانده‌اند و تغییرمان داده‌اند. صفت جوانمردی و مردانگی را در جامعه جا انداختند حالا به صرف اینکه چند روزنامه که فقط ناسزاگویی بلد هستند عصبانی نشوند نباید از حقوق‌شان دفاع کنیم. افتخار ما این است که در جمهوری اسلامی حرف می‌زنیم و تمرین دموکراسی کرده‌ایم. اینها هم جزو این مملکت هستند یک ذره رحم داشته باشیم نسبت به آنهایی که هیچ چیز نمی‌خواهند جز مجوز فعالیت.
  • محسن مقدم

الهام حمیدی پس از شرکت در برنامه دروهمی و صحبت درباره ازدواج نکردنش با واکنش های کاربران مبنی بر سابقه ی ازدواج و جدایی اش روبرو شد


همین موضوع باعث شد که الهام حمیدی این متن را منتشر کند :

خواهشا منه ، عجول و لجباز و از ادامه فعالیت در اینستا و شبکه مجازی منصرف نکنید خواهش میکنم وکیل پایه یک دادگستری نشید و من و ادمها و زندگی شخصی مارو قضاوت نکنید من سعی کردم گفتگویی روان و بی ریا و خالصانه داشته باشم اما واقعا از دست بعضی ها نمی توان آب خورد و براحتی اسم و فامیلت و گفت چه برسه به مسائل شخصی و زندگی خصوصی ، من پنهان کاری نکردم و گفتم قسمت نشده ازدواج کنم چون در حال حاضر و مدتهاست مجردم و ازدواج نکردم و حاضر نیستم برای بیماری عده قلیلی دارو و سوژه باشم انهم در حوزه زندگی خصوصی ، همدیگرو زود قضاوت نکنیم .ای کاش میشد جای من بودید و بعضی از این کامنت ها رو میخوندید و هضم میکردید ، واقعا دوست دارم بدونم اطلاع از ازدواج و یا جدایی من چه دردی از این گروه دوا میکنه و چه مشکلی و از شون حل میکنه ، مننون از دوستان و دوستداران واقعی و پاک
خواهر همه شما الهام


یادداشت محسن مقدم:

باز هم شاهکاری دیگه از اون پایه ثابت های  همیشه در صحنه متاسفم همین..


  • محسن مقدم