مجله جورچین

جورچین شده از به روز ترین ها

مجله جورچین

جورچین شده از به روز ترین ها

مجله جورچین

یک مجله متفاوت که از بهترین مطالب جورچین شده

درج سوژه های ناب شما در جورچین به نام خودتون برای ارسال سوژه های خودتون از قسمت تماس با من با مدیریت مجله در ارتباط باشید

این مجله یک نویسنده بیشتر نداره (محسن مقدم)

اخبار داغ و جالب روز
سرگرمی و طنز
عکس های باحال
مطالب علمی
شگفت انگیز
اخبار موبایل
جذاب ترین ها
فناوری اطلاعات
خواندنی ها
دخترونه
پسرونه
و........

کلمات کلیدی

عکس باحال

پوسترجدیدکریستیانورونالدو

پوسترسردار ازمون

جادوگر قرن متولد شد ویژه علی کریمی

برای پیاده روی اربعین چطور اماده شویم

تعریف غذاهای ایرانی در گاردین

اگرمیل جنسی ندارید بخوانید

دنیا با کدام یک بهتر است ترامپ یا کلینتون

گفتگو با ناصر ملک مطیعی

بهنوش بختیاری اگه فحش نباشه ادم دق میکنه

بازگشت سپیده توفیق به ایران از شبکه جم

از عکس های هالویینی تا عکس های آتلیه ای-لوستری بازیگران

سعید طوسی: والله همه سرتاسر دروغ است

برجام در یک قاب و دو دیدگاه

واکنش روحانی به شعارهای اعتراضی مردم+فیلم

نظر شما درباره جشن یکسالگی برجام چیه+تریبون ازاد

عکس جالب بهداد سلیمی و فرزندش

فاجعه پزشکی این بار در نطنز+عکس

معنای خالکوبی روی دست ترانه علیدوستی

اعتراض به حجاب بازیگران+عکس

بازیگر معروف در خندوانه

شعرجذاب

فال روزانه دوشنبه 14 تیر

نمایش گوشی روی نقشه در هر جای دنیا

چیزمیز

واکنش به مجرد بودن الهام حمیدی

فال روزانه یک شنبه 13 تیر

تغییر جنسیت در ایران از مجوز تا جراحی

پیامک بازی ممنوع!

بعد از دعوا

آخرین نظرات
وب‌سایت رژیم سلامتی: عدم و یا نداشتن میل جنسی و یا (بدون داشتن میل جنسی) یک اختلال عملکرد جنسی شایع است اما مهم پیدا کردن ریشه میل جنسی پایین است که با درمان آن از فعالیت جنسی می توان لذت برد اختلال عملکرد جنسی در زنان شایعتر است نداشتن میل جنسی در مردان شایع نیست.

مطالعات نشان داده اند که بیش از 30 درصد از زنان جوان و میانسال اغلب با دوره های طولانی هیچ احساس تمایلی به رابطه جنسی ندارند در اغلب موارد، آن یک مرحله به طور موقت برای زنان است اما گاهی اوقات، لازم است به دنبال توصیه های روانی و پزشکی کارشناسان باشند متاسفانه، حل این مشکل عمدتاً به دلیل به بسیاری از عوامل اساسی که منجر به کمبود میل جنسی می شود آسان نیست امید خود را از دست ندهید همیشه چیزهایی که شما می توانید انجام دهید و یا درمان پزشکی برای کمک به شما وجود دارد.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن 

چرا من هیچ میل جنسی ندارم؟

میل جنسی کم، تعاریف مختلفی برای افراد مختلف دارد و ممکن است برخی از تفاوت ها در چیزی باشد که منجر به یک هدایت جنسی کم در مردان و زنان می شود.

نداشتن میل جنسی در خانم ها

تمایل جنسی کم یکی از رایج ترین مسائل جنسی برای زنان است تمایل پایین جنسی به معنی نداشتن استمناء، عدم تمایل به داشتن رابطه جنسی، داشتن کم یا نداشتن رابطه جنسی فانتزی نیست در مورد نداشتن میل جنسی خوب نگران باشید تکنیک های جنسی مختلف و تغییر در شیوه زندگی می تواند به بهبود چیزهایی کمک کند اما مهم است که اول علت ریشه ای مشکل را تشخیص دهید در اینجا برخی از دلایلی است که چرا برخی از زنان هیچ علاقه ای به رابطه جنسی نشان نمی دهد:

مسائل فیزیکی

تعدادی از تغییرات فیزیکی، بیماری و داروها می توانند علت کاهش میل جنسی در زنان باشد دیگر علل فیزیکی شامل موارد زیر است:

درد در هنگام رابطه جنسی و یا عدم توانایی برای رسیدن به اوج لذت جنسی ممکن است روی تمایل زن برای رابطه جنسی تاثیر بگذارد.

استفاده از داروهای ضد افسردگی، ضد فشار خون و ضد تشنج داروهایی که می توانند میل جنسی را کاهش دهد.

برخی بیماری های غیر جنسی  مانند دیابت، ورم مفاصل، سرطان، بیماری های عروق کرونر، فشار خون بالا و اختلالات عصبی می تواند میل جنسی را کاهش دهد.

مواد غیر قانونی، مانند کوکائین، هروئین و ماری جوانا ممکن است میل جنسی را کاهش دهد.

جراحی مربوط به دستگاه تناسلی می تواند روی عملکرد جنسی شما تاثیر بگذارد و باعث کاهش میل جنسی شود.

تغییرات هورمونی

نوسان هورمونی می تواند تمایل زن را برای رابطه جنسی تغییر دهد این معمولاً پس از یائسگی اتفاق می افتد که میزان هورمون استروژن یک زن کاهش می یابد همچنین خشکی واژن و مقاربت دردناک در یائسگی ممکن است باعث میل جنسی پایین تر شود به طور مشابه، برای زنان تجربه تغییرات هورمونی در دوران بارداری آشکار است در زنان شیرده سطح هورمون ها تغییر می یابد که می تواند یک تعدیل کننده در میل جنسی باشد.

علل روانی و رابطه

مسائل روانی خاص مانند اضطراب، استرس، اعتماد به نفس پایین، تصویر بدن ضعیف و سابقه سوء استفاده جنسی می تواند میل جنسی یک زن را در راه منفی تحت تاثیر قرار دهد به طور مشابه، مسائل مربوط به رابطه متفاوت می تواند روی نزدیکی عاطفی تاثیر بگذارد و می تواند یک قاتل میل جنسی باشد این مسائل شامل درگیری حل نشده، ارتباطات ضعیف، نقض اعتماد و خیانت می باشد.

نداشتن میل جنسی در مردان

همانطور که گفته شد پیدا کردن مرد با میل جنسی کم غیر معمول است اما ممکن است اختلال نعوظ تنها مسئله جنسی شایع در مردان باشد برای هر 25 مرد مبتلا به اختلال نعوظ تنها یک نفر میل جنسی پایین دارد این بدان معنی است یک فرد ممکن است میل جنسی کم داشته باشد اما آن معمولاً ممکن است برای برای رسیدن او به نعوظ مناسب باشد.

پیری یکی از عوامل است اما استثناء هم وجود دارد برخی مردان مسن تر، از یک زندگی جنسی فعال لذت می برند با این حال، برخی از مردان از سردمزاجی (HSDD) و از دست دادن میل جنسی به طور کامل رنج می برند در اینجا برخی از دلایل متداول میل جنسی پایین در مردان آورده می شود.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن
 
مسائل روانی

اضطراب و استرس ناشی از کار روز به روز می تواند میل جنسی را تحت تاثیر قرار دهد دیگر مسائل روانی مربوط به خانواده و روابط نیز ممکن است مشکلات جنسی ایجاد کنید.

مشکلات پزشکی

میل جنسی پایین در افراد مبتلا به دیابت شایع است شرایط دیگر مانند فشار خون بالا، چاقی و کلسترول بالا ممکن است باعث اثر منفی بر روی سلامت جنسی شما داشته باشد به طور مشابه، برخی از داروهای ریزش مو، داروهای HIV و بسیاری از داروهای دیگر می تواند اثرات منفی بر میل مرد به داشتن رابطه جنسی داشته باشد.
 
علل هورمونی

تستوسترون میل جنسی در مردان و همچنین زنان را کنترل می کند و کاهش در سطح تستوسترون بر چگونگی داشتن احساس رابطه جنسی تاثیر می گذارد سطوح پایین در مردان مسن وجود دارد اما برخی از داروها، بیماری های مزمن و داروها می تواند سطح تستوسترون را کاهش دهد هورمون های دیگر مانند سطح هورمون تیروئید پایین یا به ندرت، سطح پرولاکتین بالا همچنین می توانند میل جنسی را کاهش دهند.

اگر میل جنسی ندارید چه باید بکنید؟

تغییر در شیوه زندگی سالم به یک راه طولانی در احیای زندگی جنسی شما است در اینجا چند پیشنهاد برای افراد مبتلا به میل جنسی کم و یا بدون میل جنسی عبارتند از:

ورزش: فعال ماندن به بهبود گردش خون، بالا بردن خلق و خوی و بهبود میل جنسی کمک خواهد کرد هر دو تمرین قدرتی و تمرینات هوازی به همان اندازه موثر هستند.

مدیریت استرس: کنار آمدن با استرس های مالی، استرس کاری و مسائل مربوط به زندگی روزانه به منظور افزایش میل جنسی خود را یاد بگیرید.

برای شریک زندگی خود مفتوح باشید: به اشتراک گذاشتن احساسات با شریک زندگی خود برای ساخت یک ارتباط عاطفی بهتر را یاد بگیرید این است که زندگی جنسی شما را تا حدی بهبود می بخشد.

نوآورانه: دنبال روی از یک روال می تواند کمی خسته کننده باشد سعی کنید پوزیشن های جنسی، زمان و مکان شما برای ایجاد تنوع، کمی نوآورانه باشد.

یک انتظار ایجاد کنید: ایده های خود انگیزه جنسی زیاد است اما گاهی اوقات، بهتر است که یک حضور ذهنی از کاری که می خواهید انجام دهید برای همسر خود ایجاد کنید.
 
نداشتن میل جنسی: علل و درمان آن
 
درمان کاهش میل جنسی در زنان

باز هم، درمان شناسایی شامل شناسایی علت مشکلات جنسی است اگر داروهای ضد افسردگی باعث مشکل شده است دکتر شما ممکن است آن را برای بهبود میل جنسی تغییر دهد برای حل و فصل مسائل عاطفی، بحث در مورد آن با یک درمانگر جنسی مفید است که می تواند تکنیک های خاص و تمرینات برای کمک به زوج ها برای یک زندگی جنسی فعال را آموزش دهد.

در مورد سطوح پایین استروژن موثر بر میل جنسی یک زن استفاده از قرص یا ژل استروژن ممکن است کمک کند یک دکتر ممکن است از یک کرم واژینال استروژن برای بهبود جریان خون به مهبل (واژن) استفاده کند به طور مشابه، ترکیبی از پروژسترون و استروژن همچنین برای درمان میل جنسی پایین استفاده می شود.

درمان کاهش میل جنسی در مردان

برای پیدا کردن درمان، پیدا کردن آنچه عامل میل جنسی کم مهم است وقتی که مسئله روانی باشد درمان رابطه جنسی انتخاب درستی است برای اصلاح مسائل مربوط به سطوح تستوسترون، مردان می توانند مکمل تستوسترون را بخورند و یا فرمولاسیون ژل و پچ های پوستی را انتخاب کنند.

به طور مشابه، موضوع ممکن است توسط سطح دوپامین پایین ایجاد شود که درمان شامل مصرف داروهای افزایش دهنده دوپامین می باشد به یاد داشته باشید این داروها ممکن است اثرات جانبی داشته باشد متاسفانه، اگر علت ریشه ای هر چیزی غیر از کمبود تستوسترون باشد هیچ داروی در دسترس برای افزایش میل جنسی وجود ندارد.با این حال، مردان می توانند برخی از توصیه های تغذیه ای برای افزایش میل جنسی را استفاده کنند.
  • محسن مقدم
روزنامه دنیای اقتصاد: با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا نشریه اکونومیست در ویژه‌نامه‌ای به رویکردهای دو نامزد انتخابات آمریکا پرداخته و ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی این کشور را از منظر هر یک از این دو نامزد مورد بررسی قرار داده است. گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد» به این ویژه‌نامه و دیدگاه‌های دو نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا پرداخته است.

سیاست مالی: از برنامه‌های مالی پیچیده و مبهم کلینتون تا برنامه‌های مضحک مالی ترامپ

یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که دولت اوباما با روی کار آمدن با آن روبه‌رو بود، فائق آمدن بر بحران مالی و مدیریت‌ بدهی‌های گسترده این کشور بود که از 35 درصد تولید ناخالص داخلی به 75 درصد بعد از بحران افزایش داشت. فرآیند بهبود اقتصادی دولت اوباما از طریق کاهش چشمگیر در مخارج دولت باعث شد تا نرخ استقراض از 8/ 9 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 2009 به 5/ 2 درصد در سال 2015 کاهش یابد.
 
اما در حال حاضر جمهوری‌خواهان کنگره اولویت‌های دیگری برای اقتصاد آمریکا دارند. یکی از مهم‌ترین اولویت‌های این جناح، افزایش رشد اقتصاد کشور از طریق کاهش مالیات‌ها و قوانین دست‌وپاگیر دولتی است. به عقیده آنها افزایش رشد اقتصادی موجب سلامت بیشتر نظام مالی می‌شود. بر این اساس دونالد ترامپ هم سیاست‌های مالی خود را در این راستا تنظیم کرده است.
 
او قول داده است تا رشد اقتصادی را به نرخ 5/ 3 درصد و حتی 4 درصد، که بسیار بیشتر از میانگین نرخ رشد بعد از بحران یعنی 1/ 2 درصد است، برساند. همچنین نامزد جمهوری‌خواه آمریکا از تلاش خود برای افزایش مخارج در زیرساخت‌ها، آموزش، مراقبت‌های کودکان و بخش‌های دیگر خبر داده است. برنامه‌های دونالد ترامپ برای افزایش‌های گسترده در مخارج دولت، در کنار کاهش نرخ‌های مالیات، سیاستی غیرمنطقی و غیرعملیاتی به‌نظر می‌رسد. در کنار این سیاست‌های غیرعملی ترامپ، سیاست‌های مالی کلینتون منطقی‌تر به‌نظر می‌رسند. البته باید توجه کرد که منطقی دانستن سیاست‌های کلینتون در مقایسه با اقداماتی که ترامپ در دستور کار دارد، به معنی مطلوب بودن آنها نیست.
 
مقایسه سیاست‌های کلینتون و ترامپ 
 
خانم کلینتون که در گزارش ارقام اقتصادی خود دقیق‌تر عمل کرده است، قصد دارد در یک دهه سطح مخارج دولتی را تا 7/ 1 هزار میلیارد دلار افزایش دهد. بیشترین نگرانی نامزد دموکرات آمریکا زیرساخت‌های این کشور است. او برنامه دارد تا 250میلیارد دلار اضافی به مخارج این بخش بیفزاید. از طرفی 25 میلیارد دلار نیز برای راه‌اندازی بانک زیرساختی فدرال در نظر گرفته است (بانکی که اوباما تلاش‌های بسیاری برای تاسیس آن انجام داد). از دیگر برنامه‌های خانم کلینتون می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: معاف کردن خانوارهایی که تا سال 2021 درآمدی کمتر از 125 هزار دلار دارند از پرداخت‌ شهریه دانشگاه‌هایی که در ایالتشان قرار دارند، ایجاد اعتبارهای مالیاتی برای تشویق بنگاه به سهیم کردن کارگران در سودشان، استخدام کارآموزان مستعد، سرمایه‌گذاری در صنعت و.... خانم کلینتون قصد دارد تا سیاست‌های خود را از طریق افزایش مالیات دریافتی از ثروتمندان اجرایی کند: برای مثال وضع 4 درصد مالیات اضافی، بر درآمدهای بالای 5 میلیون دلار و اعمال انواع مختلف مالیات‌های جدید بر کسب‌وکارهای اقتصادی. اگرچه برنامه‌های خانم کلینتون مشخص هستند اما پیچیدگی خاص خود را دارند. این پیچیدگی درحالی است که نظام مالیاتی آمریکا نیاز به ساده‌سازی‌هایی غیر از سیاست کاهش نرخ مالیاتی دارد.
 
به عقیده اکونومیست با ارزیابی اظهاراتی که دو نامزد برای مسائل مالی بلندمدت آمریکا داشته‌اند، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست‌های هیلاری کلینتون قابل اعتمادتر است. به عقیده اکونومیست، آنچه موجب برتری سیاست‌های هیلاری کلینتون شده است، برنامه‌های اقتصادی احمقانه دونالد ترامپ است. در حالی که اقتصاد آمریکا شایسته آن است تا کاندیداهای ریاست جمهوری با ایده‌های اقتصادی مناسب‌تری به رقابت بپردازند.

تغییرات آب‌وهوایی: برنامه‌های عملیاتی محیط زیستی کلینتون – بی‌برنامگی ترامپ در این حوزه

با وجود سیل‌های ویرانگر در جنوب، خشکی در غرب و آتش‌سوزی‌ جنگل‌های ملی، کلمات «آب‌وهوا» و «تغییرات» به ندرت در ستادهای انتخاباتی دو نامزد شنیده شد. 15 سال از 16 سالی که زمین گرم‌ترین دوران خود را تجربه کرد در بعد از سال 2000 اتفاق افتاده است. این درحالی است که دونالد ترامپ ادعا می‌کند تغییرات آب‌وهوایی موضوعی است که چینی‌ها برای مختل کردن کسب‌وکارهای آمریکایی به راه انداخته‌اند (او در اولین مناظره دو نامزد در 26 سپتامبر نیز این موضوع را انکار کرد). در عوض هیلاری کلینتون عقیده دارد که تغییرات آب‌وهوایی وجود دارد و رسیدگی به آن می‌تواند شغل‌های زیادی در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر ایجاد کند.
 
در واقع دو نامزد خط‌مشی کاملا متفاوتی در مسائل محیط‌زیستی دارند. به گزارش اکونومیست، در توافق اخیر پاریس در راستای کنترل افزایش دمای هوا، آمریکایی‌ها متعهد شدند تا انتشاردی‌اکسید کربن را تا سال 2025، حدود 27 درصد کاهش دهند. این تعهد آمریکا، اولین اقدام این کشور در کاهش انتشار دی‌اکسید کربن‌ منتشره از نیروگاه‌های برقی این کشور است (نیروهایی که بزرگ‌ترین منابع انتشار گازهای گلخانه‌ای محسوب می‌شوند). اگر آمریکا، دومین کشور آلاینده جهان، انتشار گازهای گلخانه‌ای خود را محدود کند، به‌دنبال آن کشورهای دیگر نیز برای بهبود اوضاع محیط‌زیست دست به‌کار خواهند شد.

یکی از مهم‌ترین راهکارهای رسیدگی به بحران‌های آب‌وهوایی استفاده از انرژی‌های پاک است. این مساله یکی دیگر از موضوعاتی است که کلینتون سیاست‌های خود را مشابه با اقدامات دولت اوباما تنظیم کرده است. او قصد دارد با افزایش مخارج در فرآیندهایی که اوباما آغاز کرده، آمریکا را به قدرت اصلی منابع پاک تبدیل کند.
 
او می‌گوید که برنامه‌ریزی کرده تا در 4 سال اول ریاست جمهوری خود نیم میلیارد سقف خورشیدی نصب شود و تا سال 2027، یک‌سوم برق مورد نیاز کشور از منابع تجدید‌پذیر تامین شود. کلینتون اشاره‌ای به تامین مالی سیاست‌های بخش محیط‌زیست خود نکرده است، اما شاید کاهش یارانه‌هایی که به سوخت‌های فسیلی تعلق می‌گیرد یکی از منابع اجرای سیاست‌های او باشند.

اما آنچه یک رئیس‌جمهوری رشته است، رئیس‌جمهوری بعدی می‌تواند آن را پنبه کند: اقدامات گسترده‌ای که اوباما برای حل بحران تغییرات آب‌وهوایی اتخاذ کرده، ممکن است با روی کار آمدن دونالد ترامپ بر باد رود. از طرفی علاقه ترامپ به سوخت‌های فسیلی و همچنین برنامه‌های وی برای تجدیدنظر در قوانین ضد استخراج زغال سنگ، می‌تواند تهدیدی برای قرارداد پاریس محسوب شود.
 
دنیا با «ترامپ» بهتر می شود یا «کلینتون»؟ 

وام‌های آموزشی: سیاست‌های بورسیه‌ای کلینتون بیشتر وجاهت سیاسی دارند تا سیاستی.

به عقیده بسیاری از رای‌دهندگان جوان (به خصوص آنهایی که در ستادهای انتخاباتی برنی ‌سندرز حضور داشتند) آمریکا در قلب بحران بدهی دانشجویی قرار دارد. در سال 2010 وام‌های دانشجویی بزرگ‌ترین منبع بدهی‌ خانوارهای آمریکا (حتی بیشتر از وام‌های رهنی) بودند. در حال حاضر این بدهی‌ها به حدود 7 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور رسیده‌اند. به گزارش اکونومیست، اگرچه دونالد ترامپ در سیاست‌های انتخاباتی خود به‌طور گذرا به این موضوع پرداخته است، اما هیلاری کلینتون با سیاست‌های جامع و دقیقی که برای کمک‌ به پژوهشگران بی‌بضاعت دارد، به‌نظر برای این بخش برنامه‌ریزی کرده است. خانم کلینتون اعلام کرده است که بین 350 تا 800 میلیارد دلار در بخش هزینه‌های آموزشی خرج خواهد کرد.

زیرساخت‌ها: بازهم کلینتون با برنامه‌تر!

به گزارش اکونومیست هر دو نامزد انتخاباتی آمریکا موافق سرمایه‌گذاری بیشتر در زیرساخت‌های این کشور هستند. مجمع جهانی اقتصاد در گزارش ماه اخیر خود نمره زیرساخت‌های آمریکا را 9/ 5(نمرات بین 1 تا 7) اعلام کرد. این درحالی است که این نمره در سال 2007، 1/ 6 بود. بنابراین می‌توان روند وخیم‌تر شدن اوضاع زیرساخت‌های این کشور را مشاهده کرد (درحالی که سایر کشورهای ثروتمند در دوره‌ای مشابه، به‌طور میانگین رشدی 3/ 0 در این نمره داشته‌اند). از طرفی، بر اساس داده‌های دولتی، 32 درصد از جاده‌های آمریکا در وضعیت وخیم قرار دارند (با توجه به دست‌اندازهای جاده‌ای) و زمان سفر از سال 1990، 62 درصد افزایش داشته است. در نتیجه علت نظر مشترک دو نامزد درخصوص افزایش سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کشور بدیهی است.
 
در این راستا هیلاری کلینتون قول داده است در 5 سال آینده 275 دلار بر مخارج بخش زیرساخت‌ها بیفزاید که معادل با سطح سرمایه‌گذاری بخش زیرساخت‌های قبل از بحران سال 2008 است. به‌نظر بخش زیادی از این سرمایه‌گذاری از طریق تغییراتی که در مالیات بنگاه‌ها ایجاد می‌شود، تامین شود. از طرفی کلینتون قول داده است با تاسیس بانک زیرساخت فدرال، تصمیمات در بخش زیرساخت‌ها به‌طور مستقل و بهینه گرفته شود و نه بر اساس ترجیحات سیاسی. این درحالی است که اکونومیست عقیده دارد برنامه‌های دونالد ترامپ (همانند سایر برنامه‌هایش) حرف کمتری برای گفتن دارد. او برای وضعیتی که پل‌ها و فرودگاه‌های کشورش دارند ابراز تاسف کرده و قول داده است در دوران ریاست جمهوری خود به وضعیت آنها رسیدگی کند.

آموزش، تغییرات اندک

جورج دبلیو بوش و باراک اوباما اصلاحات در مدارس را از اولویت‌های خود قرار دادند. اما رئیس‌جمهوری آینده این کار را نخواهد کرد. برای هر رئیس‌جمهوری تعیین سیاست‌های آموزشی مانند اداره مدرسه‌ای است که هزاران دانش‌آموز سرکش در آن درس می‌خوانند.

رئیس‌جمهوری می‌تواند با پیشنهاد اعطای ستاره‌های طلا مناطق آموزش و پرورش را به عملکرد بهتر ترغیب کند. اما اگر آنها در برابر تغییرات مقاومت کنند، او کار چندانی نمی‌تواند انجام دهد. فقط 7/ 12 درصد از 600 میلیارد دلاری که هر سال صرف آموزش همگانی می‌شود از طرف دولت فدرال پرداخت می‌شود. بقیه این مبلغ به‌طور مساوی بین ایالت‌ها و 13 هزار و 500 منطقه آموزش و پرورش تقسیم می‌شود. آمریکا بیشتر از هر کشور ثروتمند دیگر برای هر کودک هزینه می‌کند، اما عملکرد دانش‌آموزان این کشور در آزمون‌های بین‌المللی ضعیف‌تر از دانش‌آموزان دیگر کشورها است.
 
به‌رغم محدودیت‌ها، جورج بوش و باراک اوباما از قدرت قانون‌گذاری دولت فدرال برای ایجاد ابراصلاحات استفاده کردند. جورج بوش آزمون‌های استاندارد شده فراوانی را برگزار و مدارسی را که دانش‌آموزان آنها در این آزمون‌ها پیشرفت نداشتند، جریمه کرد. اوباما نیز برای ایالت‌هایی که اصلاحات آموزشی را انجام می‌دادند، پاداش نقدی درنظر گرفت. اما به دو دلیل به نظر می‌رسد دوران اصلاحات آموزشی به پایان می‌رسد.
 
قانونی که در ماه دسامبر گذشته تصویب شد قدرت استانداردسازی و برگزاری آزمون‌ها را به ایالت‌ها بازگرداند و این مساله موجب می‌شود رئیس‌جمهوری بعدی به سختی بتواند انجام اصلاحات در مدارس را کنترل کند. درهر صورت، دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون تمایل ندارند از سیاست‌های آموزشی دو رئیس‌جمهوری قبلی تبعیت کنند. ترامپ «کاملا مخالف» وزارت آموزش است و ممکن است آن را منحل کند. او اعلام کرده زمان حمایت از دانش‌آموزان و دانشجویان فرا رسیده است و در سخنرانی خود در ماه سپتامبر وعده داد برای حمایت از دانش‌آموزان فقیر به ایالت‌ها مبلغ 20 میلیارد دلار اختصاص می‌دهد. کلینتون نیز تمایل دارد مساله آموزش را به ایالت‌ها واگذار کند. او برای این اقدام ملاحظات سیاسی را در نظر گرفته است.
 
او برخلاف اوباما، مورد حمایت اتحادیه‌های آموزگاران است. آنها مخالف مرتبط کردن ارزیابی آموزگاران با عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان هستند و خواستار اعمال محدودیت بر مدارس مردمی هستند. کلینتون نیز از این مساله حمایت می‌کند. او مانع از گسترش این مدارس نخواهد شد، اما این مدارس کمک‌های مالی فدرال کمتری دریافت خواهند کرد. تمایل کلینتون برای خنثی کردن سیاست‌های مسموم اصلاحات مدارس دلیل دیگری دارد. او قصد دارد بر پیش‌دبستانی و آموزش عالی تمرکز کند.
 
در آمریکا نیمی از کودکان سه تا چهار ساله به پیش‌دبستانی می‌روند که این رقم کمتر از بسیاری از کشورهای فقیر و یکی از کمترین مقادیر در بین کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه است. کلینتون همچنین قصد دارد تحصیل در دانشگاه‌های دولتی را برای دانشجویان بیشتری رایگان کند. از دیگر برنامه‌های کلینتون اعطای جایزه نقدی به دانشگاه‌هایی است که دانشجویان فقیر بیشتری را بپذیرند. شاید او یک رئیس دانشگاه را به‌عنوان وزیر آموزش خود انتخاب کند.
 
مقایسه سیاست‌های کلینتون و ترامپ 

سیاست خارجی، لرزه در جهان

آنچه اکونومیست درباره سیاست خارجی هیلاری کلینتون نوشته این است که سیاست خارجی او شبیه به سیاست خارجی باراک اوباماست اما اکونومیست درباره سیاست خارجی ترامپ نوشته است که سیاست خارجی ترامپ همانند هیچ چیزی که تا به حال آمریکا تجربه کرده است، نیست.

اکونومیست نوشت برای توضیح اینکه سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری هیلاری کلینتون چگونه خواهد بود، متحدانش به توصیف احساسات وی نسبت به آمریکا می‌پردازند. نباید این موضوع را فراموش کرد که هیلاری، وزیر خارجه پیشین آمریکا، بزرگ شده منطقه «میدوست» آمریکا است و در دوران جوانی از طرفداران بری‌گلدواتر نامزد ریاست جمهوری سال 1964 بود. گلدواتر از مخالفان سرسخت کمونیسم بود.
 
هیلاری کلینتون آمریکا را به‌عنوان نیرویی برای استقرار نیکی‌ها می‌شناسد و به‌عنوان بانوی اول آمریکا در دوران ریاست جمهوری همسرش شاهد اعزام نیروهای نظامی آمریکایی به منطقه بالکان برای استقرار صلح بود. او از این جنبه با باراک اوباما تفاوت دارد چون او مردی است که وقتی هیاهوها برای مداخله آمریکا بالا می‌گیرد، بسیار محتاط عمل می‌کند. یکی از مقامات سابق آمریکا اوباما را به‌عنوان فردی توصیف می‌کند که معمولا بیشتر بر تهدیدهای جهانی همچون تغییرات آب‌وهوایی، بیماری‌های واگیردار و تکثیر سلاح‌های اتمی و شبکه‌های ترور تمرکز دارد، اما هیلاری کلینتون پیش‌بینی می‌کند که در مقام ریاست جمهوری خواهد توانست دوباره موازنه مسائل ژئوپلیتیک را به نفع ژئوپلیتیک «سنتی» بازگرداند.
 
برخی ناظران بر این باورند که او با تصدی سمت ریاست جمهوری کار خود را با بررسی این موضوع آغاز خواهد کرد که چگونه حکومت اسد، مداخله روسیه و ضعف اپوزیسیون موجب شده است که گزینه‌های پیش روی وی در رابطه با سوریه در مقایسه با دوران وزارت خارجه او محدودتر شوند. از سوی دیگر اگر او انتخاب شود، روابطش با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه به حالت انجماد در خواهد آمد. پوتین وقتی که در سال 2011 وزیر خارجه وقت آمریکا صحت انتخابات پارلمانی روسیه را زیر سوال برد، خشم خود را پنهان نکرد. در رقابت‌های انتخاباتی 2016 آمریکا هم ستاد انتخاباتی کلینتون با پشتیبانی مقامات ارشد جاسوسی آمریکا، روسیه را متهم کردند که با دزدیدن ایمیل‌های دموکرات‌های ارشد قصد مداخله در انتخابات آمریکا را داشته است.

از سوی دیگر وقتی مشاوران ترامپ دیدگاه‌های نامزد منتخب خود را بیان می‌کنند، این توضیحات را با احساسات او درباره خودش آغاز می‌کنند و از توانایی‌های او به‌عنوان یک مذاکره‌کننده سخن به میان می‌آورند و توضیح درباره جزئیات سیاست‌های او را به زمان آینده موکول می‌کنند. آنها وی را به‌عنوان مردی توصیف می‌کنند که اهل سیاست عملی است و جهانی خطرناک و ناسپاس را می‌بیند که آمریکا برای مدت‌های مدید قصد اصلاح آن را داشت. کیت کلوگ ژنرال بازنشسته که هم اکنون مشاور ترامپ است، رئیس خود را با ریگان مقایسه می‌کند چون او هم تمایل دارد روسیه را یک رقیب بداند که می‌توان در برخی زمینه‌ها همچون مبارزه علیه اسلامگراها در سوریه با آن معامله کرد.
 
مخالفان ترامپ اما او را به واقع بی‌تشابه با ریگان می‌دانند. ترامپ از پوتین به‌خاطر کنترل قدرتمندی که بر کشورش دارد، تقدیر کرده است. ترامپ گفته است که مذاکرات هسته‌ای با ایران را دوباره انجام می‌دهد و به چین فشار وارد خواهد کرد تا تهدید کره جنوبی را خنثی کند. او تغییرات جوی را یک فاجعه خوانده و گفته میلیاردها دلاری را که قرار است به سازمان ملل متحد برای برنامه‌های مبارزه با تغییرات جوی پرداخت شود، لغو خواهد کرد. او می‌داند رای‌دهندگانش چه می‌خواهند بشنوند: اینکه اگر آمریکا خوب بازی کند، برنده خواهد بود، اما واقعیت این است که خواسته‌های رای‌دهندگان آمریکایی یکی از کوچکترین نگرانی‌های جهان خواهد بود.
 
اقتصاد هیلاری؛ اقتصاد ترامپ

یک روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده، بازار گمانه‌زنی‌ها داغ‌تر از هر زمانی است. نزدیکی آرای دو نامزد در تازه‌ترین نظرسنجی‌ها،‌ بازارها را عصبی کرده، موضوعی که علاوه‌بر ابهام، از افزایش شانس پیروزی نامزد جنجالی جمهوری‌خواهان نیز اثر گرفته است. افت‌وخیز بازارها در هفته گذشته که نظرسنجی‌ها تحت‌تاثیر تحولات تازه بوده‌اند، شدید بوده و واضح است که واکنش شاخص‌ها و قیمت‌ها به نتیجه انتخابات شدیدتر هم خواهد بود. درحالی‌که هیلاری کلینتون دموکرات به‌دلیل ادامه راه باراک اوباما، نامزد حافظ وضع موجود در نظر گرفته می‌شود، دونالد ترامپ جنجالی سیاست‌هایی مبهم دارد.
 
«دنیای‌اقتصاد» در گزارشی واکنش‌های احتمالی بازارهای مختلف جهان را به پیروزی هر یک از نامزدهای انتخابات آمریکا بررسی کرده و سناریوهای گوناگونی را برای شاخص و قیمت‌ها مطرح کرده است. مهم‌ترین مساله این است که راه یافتن ترامپ به «کاخ سفید» پناهگاه‌های سرمایه را گران می‌کند؛ در‌حالی‌که ریاست کلینتون، روندهای فعلی را کم‌وبیش حفظ خواهد کرد. «دنیای اقتصاد» علاوه‌بر نگاه به سناریوهای انتخاباتی بازارها، در گزارشی دیگر، برنامه‌های اقتصادی نامزدهای دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان را نیز مورد ارزیابی قرار داده است.

بازارهای جهانی در دومین هفته نوامبر بی‌هیچ تردیدی تحت‌تاثیر انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده خواهند بود، انتخاباتی که نه تنها سیاست یکی از ابرقدرت‌ها و بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا را متاثر خواهد کرد، بلکه سیاست و اقتصاد جهان را نیز تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. هیلاری کلینتون نامزد دموکرات‌ها، رئیس‌جمهور ثبات در نظر گرفته می‌شود؛ چراکه کم و بیش راه باراک اوباما را ادامه خواهد داد. از این رو پیروزی او در انتخابات 8 نوامبر که نتیجه آن روز بعد معلوم خواهد شد، بازارها را آرام خواهد کرد. از آن سو، دونالد ترامپ نامزد جنجالی جمهوری خواهان، حتی از سوی بسیاری از اعضای این حزب نیز پذیرفته نیست.
 
دنیا با «ترامپ» بهتر می شود یا «کلینتون»؟ 
 
برنامه‌های سیاسی و اقتصادی او تا حد بسیار کمی شناخته شده است و خود او هم مدعی است می‌خواهد واشنگتن را زیر و رو کند. این‌ها به آن معنا است که پیروزی او بازارها را به هم خواهد ریخت. تا دو هفته پیش، اوضاع به نفع کلینتون بود و از این رو شاخص‌های سهام و دلار رو به رشد داشتند و پناهگاه‌های سرمایه با کاهش خرید مواجه بودند، اما هفته گذشته شرایط تغییر کرد. یکشنبه هفته گذشته رئیس «اف بی‌آی» آمریکا اعلام کرد که بازپرسان این نهاد فدرال مجوز بررسی مجدد نحوه محافظت کلینتون از ایمیل‌های محرمانه را کسب کرده‌اند.
 
این خبر باعث رشد قابل‌توجه جایگاه ترامپ در نظرسنجی‌های انتخاباتی شد و به محض شروع هفته جدید کاری بازارها را متاثر کرد. از روز دوشنبه، شاخص دلار رو به ضعف گذاشت و بورس‌های جهان تحت‌فشار قرار گرفتند. همزمان، پناهگاه‌های سرمایه مانند طلا و ارزهایی چون فرانک سوئیس و ین ژاپن با افزایش شدید تقاضا روبه‌رو شدند. نفت خام نیز به دلیل احتمال تحت‌تاثیر قرار گرفتن فضای اقتصاد جهان از ریاست‌جمهوری میلیاردر آمریکایی با کاهش ارزش روبه‌رو شد.
 
حالا یک روز مانده به انتخاباتی که رئیس 4 سال آینده کاخ سفید را مشخص خواهد کرد، نظرسنجی‌ها از نزدیک بودن آرای نامزدهای دو حزب اصلی آمریکا خبر می‌دهند و این بازارها را عصبی کرده است. مهم‌ترین نشانه این عصبیت، افت اکثر شاخص‌های بورسی در روز جمعه بود. انتخابات روز سه‌شنبه برگزار می‌شود و از این رو بازارها در نیمه اول هفته حالت انتظاری خواهند داشت، اما از روز پنجشنبه که بازارهای جهان با نتایج کامل انتخابات روبه‌رو شوند، شاخص‌ها و قیمت‌ها واکنش مقتضی خود را عیان خواهند کرد. با این همه، واکنش‌ها کوتاه‌مدت نخواهند بود.

بازار سهام

پیروزی کلینتون: بازارهای سهام قطعا تمایل دارند نامزد دموکرات برنده انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا باشد. اگر کلینتون پیروز انتخابات باشد، بازارهای سهام با رشد مواجه خواهند شد، گرچه برخی معتقدند بازارهای سهام در چند هفته‌ای که کلینتون جایگاه خوبی در نظرسنجی‌ها داشت، احتمال پیروزی او را پیشخور کرده‌اند. به گزارش رویترز، مارگارت یانگ از موسسه «سی‌ام‌سی مارکتس» و تحلیلگران «بارکلیز» معتقدند که بازارهای سهام در صورت پیروزی کلینتون رشد خواهند کرد، اما رشد آنها محدود خواهد بود.البته کلینتون وعده داده جلوی خودسری‌های «وال استریت» بایستد، اما سیاست‌های او از آنجا که عمدتا وضع موجود را حفظ خواهد کرد، معامله‌گران سهام را راضی نگه خواهد داشت. کلینتون میان سرمایه‌داران بورس‌های آمریکا هواداران و حتی حامیان مالی بسیاری دارد. موسسه «مورگان استنلی» معتقد است که بزرگ‌ترین بازندگان بورسی پیروزی کلینتون، شرکت‌های دارویی خواهند بود زیرا دولت او مالیات آنها را افزایش خواهد داد و قیمت محصولات آنها را کنترل خواهد کرد.

پیروزی ترامپ:‌ پیروزی نامزد جنجالی جمهوری خواهان به سرعت باعث افت شاخص‌های سهام خواهد شد، اول از آن رو که کمتر کسی از سیاست‌های اقتصادی او آگاهی دارد و دوم از آن جهت که بازارهای سهام هم‌اکنون در سطح قابل قبولی هستند که احتمال سودگیری را افزایش می‌دهد. یانگ از موسسه سی‌ام‌سی معتقد است که واکنش بازارهای سهام به پیروزی ترامپ حتی از واکنش آنها به «برگزیت» نیز شدیدتر خواهد بود. بارکلیز پیش‌بینی کرده که در صورتی که ترامپ رئیس کاخ سفید شود، شاخص «اس اند پی 500» حدود 13 درصد از ارزش خود را از دست خواهد داد. البته توبیاس لوکوویچ از «سیتی گروپ» این کاهش را بیشتر از 5 درصد پیش‌بینی نمی‌کند.
 
جان نرماند، رئیس بخش مبادلات ارزی، کالاهای پایه و تحقیقات نرخ‌های برابری ارزها در «جی پی مورگان» پیش‌بینی وضعیت بازارها در طولانی مدت را در صورت ریاست‌جمهوری ترامپ بسیار دشوار می‌داند؛ زیرا به گفته او بخشی از پیشنهادهای سیاستی ترامپ، نامرسوم و برخی دیگر مبهمند. با این همه برخی از موسسات معتقدند که برخی از سهام‌های خاص از ریاست‌جمهوری ترامپ منتفع خواهند شد. تحلیل «بلک راک» نشان می‌دهد شرکت‌های دارویی و بانک‌ها در صورت ریاست‌جمهوری ترامپ با رشد سهام روبه‌رو خواهند شد. تحلیل بلومبرگ نیز مشابه همین است.
 
دنیا با «ترامپ» بهتر می شود یا «کلینتون»؟
 
بازار ارز

پیروزی کلینتون: با پیروزی نامزد دموکرات در انتخابات آمریکا، دلار ایالات‌متحده بیش از پیش تقویت خواهد شد به همان دلیل که سیاست‌های او حامی ادامه وضع موجود خواهد بود و کاهش ابهام درباره چشم‌انداز سیاست‌های اقتصادی باعث تقویت دلار خواهد شد. از همین رو بود که دلار در روزهای در اوج بودن کلینتون در نظرسنجی‌ها به‌شدت تقویت شد. اگر کلینتون در انتخابات پیروز شود،‌ معامله‌گران بازار ارز دوباره بر احتمال افزایش نرخ‌های بهره در نشست دسامبر کمیته بازار آزاد فدرال رزرو متمرکز خواهند شد.
 
انقباض پولی در آمریکا، دلار را در برابر بیشتر ارزهای جهانی تقویت خواهد کرد. البته تحلیل «بانک آمریکا» رشد دلار در دولت دموکرات را منوط به این می‌داند که دموکرات‌ها در انتخابات کنگره نیز پیروز شوند. موسسه «سوسیته جنرال» می‌گوید: در صورت پیروزی کلینتون، ارزهای اقتصادهای نوظهور تا حدی رشد خواهند کرد، چراکه پیروزی کلینتون در بازار ارز پیشخور شده است. البته سوسیته جنرال، روبل روسیه را از این احتمال مستثنی می‌داند.
 
یکی از برندگان مهم پیروزی کلینتون، پزوی مکزیک خواهد بود. دونالد ترامپ گفته در صورت ریاست‌جمهوری دیواری میان دو کشور خواهد کشید و قوانین مهاجرت را تغییر خواهد داد. به این ترتیب، شکست ترامپ به شدت پزوی مکزیک را تقویت خواهد کرد. وضعیت به گونه‌ای است که در ماه‌های گذشته، ارزش پزوی مکزیک به‌عنوان ابزار سنجش عملکرد نامزدها در کارزارهای انتخاباتی عمل کرده است. نرماند از «جی‌پی‌مورگان» رشد دلار کانادا را هم در صورت پیروزی کلینتون پیش‌بینی می‌کند. پیش‌بینی می‌شود ارزهای آسیایی نیز به علت آسودگی بیشتر در صورت پیروزی کلینتون با رشد مواجه شوند. کلیف تان، از بانک «توکیو-میتسوبیشی او اف جی» رشد 2 درصدی ارزهای آسیایی را در صورت ریاست‌جمهوری کلینتون پیش‌بینی می‌کند.

پیروزی ترامپ:‌ ابهام موجود درباره سیاست‌های ترامپ باعث تضعیف دلار در صورت راه یافتن ترامپ به کاخ سفید خواهد شد. همچنین واضح است که پزوی مکزیک هم در صورت پیروزی او سقوط خواهد کرد. سوسیته جنرال پیش‌بینی کرد که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری سه‌شنبه، پزوی مکزیک 17 درصد از ارزش خود را از دست خواهد داد. با این همه، «بانک آمریکا» معتقد است احتمال پیروزی ترامپ پیش از این اثر خود را بر ارز همسایه گذاشته است. نرماند از جی پی مورگان هم می‌گوید از آنجا که ترامپ حامی دستکاری تعرفه‌های بازرگانی به نفع آمریکا است، در صورت به قدرت رسیدن او دلار کانادا در یک روز 5 درصد از ارزش خود را از دست خواهد داد. او سقوط پزو را هم در صورت ریاست‌جمهوری ترامپ، 8 درصد پیش‌بینی می‌کند.
 
البته او می‌گوید که پزو در بلندمدت بازگشت خواهد داشت، چراکه بانک مرکزی مکزیک در بازار مداخله خواهد کرد و کنگره نیز سیاست‌های ترامپ را تعدیل خواهد کرد. پیروزی ترامپ ارزهای پناهگاه مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس را هم محبوب‌تر خواهد کرد چراکه مشخص نیست دولت او با بزرگ‌ترین اقتصاد جهان و در کل اقتصاد جهان چه خواهد کرد. یورو و پوند هم تحت‌تاثیر نگرانی‌ها از روابط آمریکا و چین و احتمال تعویق انقباض پولی تقویت خواهند شد. پیش‌بینی می‌شود ریاست‌جمهوری ترامپ، ارزهای وابسته به کالا را نیز تحت فشار قرار دهد.
 
از آنجا که ریاست‌جمهوری او فضایی ضدرشد تولید خواهد کرد،‌ کالاهایی مانند نفت احتمالا تضعیف خواهند شد و ارزهایی چون دلار کانادا را تحت‌تاثیر قرار خواهند داد.البته «بانک آمریکا»‌ می‌گوید بین 3 تا 9 ماه پس از انتخاب احتمالی ترامپ، دلار دوباره رشد خواهد کرد؛ چراکه جمهوری‌خواهان به فکر محرک‌های مالی برای افزایش رشد اقتصادی خواهند افتاد. از آنجا که ترامپ علیه چین و صادرات آن هم مواضع تندی گرفته، ریاست‌جمهوری او یوآن را هم در بازارهای جهانی تضعیف می‌کند.
 
کن چئونگ، استراتژیست «میزوهو بانک» هنگ کنگ این افت را تا 3 درصد پیش‌بینی می‌کند. افزایش ریسک سیاسی نیز دلیل دیگری برای افت یوآن خواهد بود. موسسه «کردیت اگریکول» می‌گوید وون کره جنوبی نیز با ریاست ترامپ تضعیف خواهد شد؛ زیرا او لزوم حضور نیروهای آمریکا در نزدیکی مرز کره شمالی را زیر سوال برده است.
 
دنیا با «ترامپ» بهتر می شود یا «کلینتون»؟ 

بازار کالا

پیروزی کلینتون: بازار کالاهای پایه، تنوع زیادی دارد که تاثیرپذیری‌های متفاوتی از انتخابات آمریکا دارند. کلینتون از آنجا که احتمالا به افزایش رشد اقتصادی کمک خواهد کرد، باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد، گرچه برخی معتقدند سیاست‌های حامی محیط زیست او نفت را تحت فشار قرار خواهد داد.
 
زغال‌سنگ نیز ممکن است تحت فشار سیاست‌های زیست محیطی او باشد. با این همه، گاز طبیعی در صورت حذف زغال‌سنگ از چرخه انرژی، با رشد روبه‌رو خواهد شد. در بازار فلزهای گرانبها، روی کار آمدن کلینتون قیمت‌ها را کاهش خواهد داد؛ اول از آن رو که تقاضای طلا و نقره به‌عنوان سرمایه امن کاهش خواهد یافت و دوم از آن جهت که افزایش نرخ‌های بهره، دلار را گران و کالاهای پایه را ارزان خواهد کرد. اینکه کلینتون حامی وضع موجود است باعث خواهد شد طلا روند طبیعی خود را طی کند.

پیروزی ترامپ: ترامپ وعده داده قوانین زیست محیطی که استفاده از زغال‌سنگ را محدود می‌کند، تغییر دهد. به این ترتیب، ریاست‌جمهوری او حامی زغال‌سنگ و عامل فشار برای مصرف گاز طبیعی خواهد بود. بلومبرگ پیش‌بینی کرده پیروزی ترامپ در انتخابات باعث کاهش شدید تقاضای گاز شود.

نفت خام ممکن است در دولت ترامپ تحت‌تاثیر فضای ضدرشد قرار بگیرد اما مساله این است که موضع‌گیری‌های او علیه ایران و توافق هسته‌ای ممکن است تنش را در بازار انرژی بالا ببرد و نفت را گران‌تر کند. جان کیلدوف از موسسه «اگین کپیتال» روند ماه‌های آینده نفت را به موضع‌گیری‌های سیاسی ترامپ وابسته می‌داند. نورماند از جی پی مورگان می‌گوید پیروزی ترامپ در انتخابات ابتدا باعث افت 5 درصدی نفت می‌شود، اما بعد موجب رشد 18 درصدی قیمت طلای سیاه خواهد شد. او علاوه بر موضع‌گیری‌های سیاسی ترامپ، افت شاخص‌های سهام و برگزیت را نیز عامل رشد نفت می‌داند.
 
اما یکی از بزرگ‌ترین برنده‌های پیروزی ترامپ، طلا خواهد بود. روند بهای فلز زرد در هفته گذشته کاملا موید این نکته است. از زمانی که جایگاه ترامپ در نظرسنجی‌های انتخاباتی بهبود یافت، طلا نیز گران‌تر و گران‌تر شد. فلز زرد همیشه از بحران‌های اقتصادی و سیاسی یا ابهامات موجود نفع می‌برد و حضور ترامپ در کاخ سفید احتمال هر دو را افزایش می‌دهد. اونس طلا هفته گذشته به کمک شوک ترامپ، پس از حدود یک ماه از مرز 1300 دلار گذشت و در نهایت روی قیمت 1304 دلار ایستاد.
 
نورماند پیش‌بینی می‌کند که اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات بلافاصله باعث جهش بهای طلا تا قیمت 1350 دلار خواهد شد. ترامپ حامی افزایش نرخ‌های بهره است،‌ اما اگر سیاست‌های دولت او باعث شود کمیته بازار آزاد فدرال رزرو، انقباض پولی را به تعویق بیندازد، طلا باز هم گران خواهد شد. همچنین افت شاخص‌های بورس به نفع طلا کار خواهد کرد. بارکلیز وضعیت مس را هم در دولت او خوب می‌داند؛ چراکه ترامپ بر پل‌سازی و جاده‌سازی تاکید داشته است. البته نورماند، جاه‌طلبی‌های ترامپ درباره زیرساخت‌ها را بسیار مبهم می‌داند.
 
مقایسه سیاست‌های کلینتون و ترامپ 

بازار اوراق

پیروزی کلینتون: روی کار آمدن رئیس‌جمهوری دموکرات در شرایط فعلی باعث خواهد شد ریسک‌پذیری در بازارها افزایش پیدا کند. این موضوع بازدهی اوراق بهادار را افزایش خواهد داد. این سناریو را «بانک آمریکا» هم تایید می‌کند. وقتی در ماه جولای کلینتون در نظرسنجی‌های انتخاباتی، فاصله خود را با ترامپ افزایش داد، بازدهی اوراق دولتی ده ساله ایالات متحده، 36/ 0 رشد کرد، اما زمانی که اف‌بی‌آی اعلام کرد پرونده هیلاری کلینتون را مورد بررسی مجدد قرار خواهد داد، بازدهی اوراق با افت مواجه شد. بررسی‌های ایان لینجن، از مدیران ارشد «بی‌ام‌او کپیتال مارکتس» نشان می‌دهد در صورت پیروزی کلینتون، بازدهی متوسط اوراق دولتی 05/ 0درصد رشد خواهد کرد.
 
اگر جمهوری‌خواهان کنترل دست کم یکی از مجالس کنگره را در دست خود نگه دارند، بازار اوراق تغییر چندانی را تجربه نخواهد کرد زیرا محرک‌های مالی دولت در مقایسه با برنامه‌های ترامپ، پایین خواهد ماند. اما اگر دموکرات‌ها در انتخابات کنگره هم پیروز شوند، بازدهی اوراق قرضه افزایش خواهد یافت.

پیروزی ترامپ:‌ موسسه «کردیت اگریکول» پیش‌بینی می‌کند که پیروزی ترامپ به افت بازدهی اوراق قرضه منجر شود. این موسسه افت 1/ 0 درصدی را پیش‌بینی می‌کند، گرچه بررسی‌های «لینجن» از میزان افت کمتری می‌گوید. نورماند از جی پی مورگان میزان افت را 7/ 1 درصد پیش‌بینی می‌کند.
 
با این همه، در طولانی مدت ممکن است روند معکوس شود. برنامه‌های ترامپ برای کاهش مالیات‌ها و هزینه کردن برای زیرساخت‌ها می‌تواند باعث شود بازدهی اوراق مثبت شود، به‌خصوص اگر کنترل یکی از مجالس کنگره در دست جمهوری‌خواهان باشد. البته «بانک آمریکا» معتقد است بازدهی اوراق تحت‌تاثیر ریاست ترامپ قرار نخواهد گرفت.

حالا کاری با متن بالا ندارم که از سایت های دیگه گرفتم و اینجا گذاشتم
دوستان شما هم نظر بدین کدوم؟؟؟ من که میگم هیشکدوم
  • محسن مقدم

ناصر ملک‌ مطیعی: پایان تلخ یک ستاره‌، دیدنی نیست

باید دقایقی هر چند کوتاه، با ناصر ملک‌مطیعی به سر شود تا بفهمی دوست داشتن‌اش تابع هیچ حکم نوشته و نانوشته ممنوعیتی نمی‌شود. گپ و گفت کوتاهی رد و بدل شود تا بفهمی اصلاً محبوبیت‌اش بین مردم بده بستانی بوده است که حالا تمام سرمایه این پیشکسوت بازیگری شده است.
امتیاز خبر: 54 از 100 تعداد رای دهندگان 2680
روزنامه ایران - نرگس عاشوری: میزان محبوبیت آدم‌ها را نه می‌شود از اندازه حضورشان روی صفحات چیده شده بر کیوسک‌های مطبوعاتی سنجید و نه از دفعات دیده‌شدن‌شان در برنامه‌های مناسبتی بر آنتن صداوسیما.
 
نه آمار پیج‌های طرفدارانشان در فضای مجازی ملاک مناسبی است برای این سنجش و نه تعداد پیگران مواضع‌شان در شبکه‌های اجتماعی معیاری است برای راستی‌آزمایی این هواداری.
 
باید چند قدمی در خیابان‌های همین شهر با آنها همراه شد و از واکنش و احساس صادقانه آدم‌های دنیای حقیقی لمس کرد که چقدر با وجود دوری از هر حضوری به این آدم‌ها نزدیک‌اند. ناصر ملک‌مطیعی از همین دست آدم‌ها است، باید دقایق‌ات هر چند کوتاه، با او به سر شود تا بفهمی دوست داشتن‌اش تابع هیچ حکم نوشته و نانوشته ممنوعیتی نمی‌شود.
 
گپ و گفت کوتاهی رد و بدل شود تا بفهمی اصلاً محبوبیت‌اش بین مردم بده بستانی بوده است که حالا تمام سرمایه این پیشکسوت بازیگری شده است.
 
تا همین تکیه کلام‌های ساده «ناصر خان هنوز سالاری» از زبان مردم کوچه و بازار نشانی شود برای یافتن جایگاه او در میان مردم جامعه‌اش. دلیل دیدارمان با او تجربه همه این دیدن‌ها و شنیدن‌ها بود و بهانه این ملاقات را تولد مسعود کیمیایی برایمان جور کرد.
 
اگرچه شرایط سنی و اتفاق‌های مختلف فرصت این بهانه را از ما گرفت اما اشتیاق به شنیدن از او که مرور بخشی از تاریخ سینما و هوا خوردن خاطرات ماست عذر و بهانه نمی‌خواست.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

نخستین مواجهه ناصر ملک مطیعی با سینما که اسباب علاقه‌مندی او به این حوزه شد مربوط به چه سال‌هایی است؟

در ایامی که سینما تازه فعالیت‌اش را در ایران آغاز کرده بود و از قدمت چندانی برخوردار نبود پدر من بر اساس ذوق و شوق جوانی حدود سال‌های 1314-1315 در خیابان سیروس سینمایی به نام سینما شرق راه‌اندازی کرد؛ اما بعد از مدتی به دلایل مختلف سینما تعطیل شد و سراغ کار دولتی رفت. خود من هم در مدرسه، انجمن ورزش و نمایش را اداره می‌کردم و از همان زمان ذوق و شوق این کارها را داشتم.
 
انشای خوبی داشتم و نمایشنامه‌هایی می‌نوشتم که به شکل تئاتر اجرا می‌شد. از حدود 19 سالگی در کنار درس و مدرسه به هنرستان شبانه هنرپیشگی هم رفتم. در همین دبیرستان با ژاله علو آشنا شدم که خیلی مشوقم بود. در همان ایام پیش دکتر اسماعیل کوشان (مؤسس استودیو میترا فیلم و پارس فیلم) که تازه از آلمان آمده بود تست بازیگری دادم. آن روزها با پرویز خطیبی در تدارک ساخت «واریته بهاری» بود که من در صحنه کوتاهی از فیلم حضور داشتم.

نخستین دستمزدتان چقدر و مربوط به کدام فیلم بود؟

مهدی رئیس فیروز یکی از بچه‌های سال سوم هنرستان هنرپیشگی داستانی به اسم «ولگرد» داشت. مرسوم بود کسی که داستانی ارائه می‌داد، خودش هم کارگردانی را به عهده بگیرد که البته کارهای اساسی و فنی آن را مهندس بدیع به عهده داشت، نخستین دستمزدم 500 تومان و به خاطر این فیلم بود. آن زمان به‌عنوان معلم ورزش هم مشغول به کار بودم ولی بعد از بازیگری این بخش از فعالیتم کمتر شد، هرچند که خیلی به آن علاقه‌مند بودم. بعد از آن دیگر پشت سر هم فیلم بازی کردم و در هفته اول اکران دیگر برای مردم شناخته شدم؛ البته فیلم‌ها کم اشکال نبودند چرا که دانش و سرمایه نداشتیم و کسی اصلاً دنبال این کار نرفته بود.
 
ما رمان‌نویس و داستان نویس خلاق بسیار داشتیم ولی برای فیلم کسی داستان ننوشته بود و از موسیقی و بازار و... نیز خبری نبود. کسی حاضر به سرمایه‌گذاری نبود، همه تلاش‌شان این بود که سرمایه برگردد تا بتوانند به کار ادامه بدهند به همین دلیل در فیلم ساز و آوازی می‌گذاشتند یا مثلاً اسم بی‌ربطی برای فیلم انتخاب می‌‌شد تا مخاطب جذب کند. این پروسه طول کشید تا زمانی که چندین نفر که درس این کار را خوانده بودند از خارج آمدند و بعدها تلویزیون آمد و رشته این هنر ایجاد شد. با وجود این اساس سینما با کسانی شکل گرفت که عاشق این کار بودند و همه به هم احترام می‌گذاشتند. رقابت معنا و مفهومی نداشت، بلکه رفاقت و دوستی بین ما جاری بود و هیچ نوع برتری‌جویی وجود نداشت. خوشبختانه درحال حاضر امکانات خیلی خوبی در اختیار دوستان است و کارگردانان شناخته شده‌ای داریم که جایزه‌های معتبرجهانی کسب کرده‌اند.

با فیلم‌هایی همچون «طلسم شکسته» سیامک شایقی حضور در جشنواره‌ جهانی همچون کراچی و برلین را هم تجربه کردید. آن زمان سینمای ایران در سینمای جهان چقدر جدی گرفته می‌شد؟

دکتر کوشان تحصیلکرده آلمان بود و با مذاکراتی که داشت فیلم در یکی از لابراتورهای ایتالیا ساخته شد البته فیلم قابل دفاعی نبود اما در جشنواره برلین پذیرفته شد. در آن زمان ثریا ملکه ایران بود که چون مادرش آلمانی بود، ایرانی‌ها را بخوبی می‌شناختند.
 
در سالن هنرپیشه‌های معروف می‌آمدند و صحبت می‌کردند که در آن زمان یک هنرپیشه معروف از امریکا و فرانسه و من هم از ایران به این جشنواره رفتم و خیلی کوتاه به زبان آلمانی صحبت کردم؛ خاطره خوبی بود برایم. همه تشویق می‌کردند. بعد هم که در چند جشنواره شرکت کردیم، کسی ما را به رسمیت نمی‌شناخت چون از ایران آمده بودیم، البته بعضی اوقات خودمان را لو نمی‌دادیم، ولی رفتن ما به این جشنواره این حُسن را داشت که ما را با فضای سینمای جهان آشنا می‌کرد تا به خودمان بیایم که ما دربرابر آنها هیچ نیستیم و در کشور خودمان ادعایی نداشته باشیم. خاطراتم را از تمام این رویدادها می‌نویسم تا یادمان بماند که وقتی کیارستمی و اصغر فرهادی جایزه جهانی می‌گیرند چه تلاشی کرده‌اند که در دنیای به این عظمت در برابر کشورهای ابرقدرت به این موفقیت رسیدند.

شما هم همانند تمام اهالی سینما در این افتخارات جهانی سهیم هستید.

خوشحالم که سینمای ایران به این درجه و تعالی رسیده است و به وجود این اشخاص افتخار می‌کنم اما اینکه بگویم ما در این اتفاق چقدر مؤثر بوده‌ایم این حد خودخواهی را ندارم. فارغ از اینکه ما در این جوایز سهیم هستیم یا نه کسب این جوایز افتخار دارد اما افتخار اصلی مردم‌اند که سه دهه امثال ما را فراموش نکردند و اهالی سینما را حمایت کردند.
 
خیلی از فیلم‌های قدیمی فرهنگ جوانمردی دارد که هنوز هم درس بزرگی است. جامعه ما درحال حاضر نیاز به داستانی دارد که قهرمان داشته باشد، در طول تاریخ جامعه ایرانی قهرمان خوبی‌ها را دوست داشته و باید فیلم‌هایمان هم کمی رنگ و بویی از این مسائل داشته باشد. ما سنت‌های زیبایی داشتیم که با وجود تغییرات اجتناب‌ناپذیر دنیای امروز باید این سنت‌ها را زنده نگه داشت.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

چطور شد که تصمیم گرفتید کارگردانی را هم تجربه کنید. بازیگری اقتاعتان نمی‌کرد؟

یکی از آفات کار سینما این است که بعد از بازی در چند فیلم، هنرپیشه فکر می‌کند کاری که کارگردان انجام می‌دهد را خودش هم می‌تواند انجام بدهد. در ایران این عجله شدت بیشتری دارد و ما هم هول بودیم. من وقتی دیدم 4 تا کلمه بهتر می‌نویسم، دوربین کجا کاشته شده و... فکر کردم که فیلم را باید خودم بسازم. از نخستین تجربه هم قصد می‌کنیم که فیلم‌مان تجاری نباشد و فیلم سنگینی باشد و چارچوب معینی داشته باشد. البته من حدود 8 فیلم کارگردانی کردم که حداقل نیمی از آن فروش خوبی داشت.

«فرار از حقیقت»فیلمی غیرمتعارف به لحاظ نداشتن رقص و آواز است که شاملو هم رضایت داد بالاخره نامش در تیتراژ فیلم بیاید.

با احمد شاملو از 17- 18 سالگی آشنا بودیم و در بعضی از دوره‌ها و مجالس با هم بودیم. من تصمیم گرفتم فیلمی بسازم که غیر از مطالب روزمره زندگی ایرانی باشد، که من رئیس یک بیمارستان بودم و با یک دکتر جوان رقابت می‌کردم، البته دیالوگ‌ها هم نوشته شده بود اما از شاملو دعوت کردم تا کمی کار اصلاحیه دیالوگ‌ها را انجام دهد و در همین فیلم شاملو افتخار داد و چند صحنه نقش یک وکیل را بازی کرد. روزهای آخر شاملو را ندیدم.  خیلی از فرصت‌هایی که باید به خانواده و دوستان می‌رسیدم از من گرفت. اما شنیدم که این اواخر روزگار مساعدی نداشت و گرفتاری‌های مختلف داشت.
 
این اواخر به دیدن شاملو نرفتم. او هم پایان سختی داشت. در این سال‌هایی که عمر کردم کمتر دیده‌ام آدم‌های هنرمند و نابغه در این مملکت روزهای پایانی عمرشان آن‌گونه باشد که لایقش است. پایان تلخ این افراد دیدنی نیست. کسی که با عشق وارد کارهای هنری می‌شود، برای پول آنقدرها ارزش قائل نمی‌شود و بیشتر دنبال علاقه و عشقش می‌رود، لذا باید کسی به فکر آینده این افراد باشد. به همین دلیل من هم یک مدت کم کار شدم تا از این فضا دور باشم و برای خودم وقت بگذارم.
 
حتی مدتی در گوشه حیاط یک شیرینی‌فروشی درست کرده بودم که از خودم کار بکشم. به امریکا هم که رفتم در یکی از سوپرمارکت‌ها مشغول کار شدم تا بیکار نمانم و بعد دیدم وقتی می‌توانم اینجا کار کنم گفتم چرا در مملکت خودم کار نکنم. می‌خواهم بگویم فضای سینما همیشه هم دلچسب نیست و گاهی آدم خسته می‌شود و دلش می‌خواهد خودش را رها کند، چون خستگی روحی بالایی دارد.

یعنی حضور نداشتنتان در سینما در این ایام خودخواسته بوده و نه بالاجبار؟!

بعد از این همه سال‌ تصور اینکه بی‌احترامی ببینم خیلی ناراحتم می‌کرد و ترجیح دادم خودم محترمانه تصمیم بگیرم و کنار بکشم. همه عمر مورد احترام همه مردم و گروه‌ها بودم و برای همیشه ممنون محبتشان خواهم بود.

تیپ کلاه مخملی و قهرمان بی‌چون و چرایی که برای شما در سینما تثبیت شد و آنقدر جا افتاد که حتی خارج شدن از آن غیرممکن شده بود از کجا آمد؟

این سبک لباس پوشیدن که در جامعه وجود داشت اما من خودم چندان رضایتی به آن نداشتم با وجود این وقتی پوشیدم هم به خودم می‌آمد و هم به نقش کمک کرد البته در ابتدا کمی بار خشونت داشت و بعدها پیشنهاد شد که کسی هم بغل دست ما باشد تا نکته خنده‌داری بگوید و اوقات مردم زیاد تلخ نشود و داستان را شیرین‌تر کند. آنقدر این نقش بر من بازیگر نشسته بود و این کاراکتر در ذهن مردم تثبیت شده بود که هر تغییری مخاطب را پس می‌زد.
 
سر فیلم «کاکو» من به جای اینکه خودم درگیر شوم می‌روم پلیس می‌آورم. سر این فیلم سه روزتمام با آقای میرلوحی (نویسنده)، صادق‌پور (تهیه‌کننده) و شاپور قریب (کارگردان) کلنجار رفتم و گفتم ناصر ملک مطیعی سینما نمی‌تواند پلیس خبر کند چراکه مردم قبول نمی‌کنند. آنها گفتند زمانه تغییر کرده و دوران لوطی‌گری تمام شده است. نتیجه اینکه بعد از فیلم مردم اعتراض کردند و حتی بچه‌ها می‌گفتن ناصر پلیس میاره. در نهایت مجبور شدن فیلم را تغییر بدهند.

همکاری با مسعود کیمیایی و نقش کوتاه و کلیدی فرمان چگونه شکل گرفت. آن زمان مسعود کیمیایی دومین کارش را می‌ساخت و مشهور نبود اما شما در اوج شهرت بودید.

قبل از من مشایخی برای این نقش انتخاب شده بود. بهروز با من تماس گرفت و برای صحبت با کیمیایی رفتیم که در نهایت نقش به من رسید. قدیم‌ها مثل الان نبود، خیلی از پیشنهادها را رفاقتی قبول می‌کردیم. کسی می‌گفت فلان فیلم ما ضرر کرده شما بیا بازی کن تا جبران شود و دستمزد هم کمتر بگیر، ما هم قبول می‌کردیم چون بحث رفاقت وسط بود. برای فیلم «قیصر» من حتی داستان را هم نمی‌دانستم، روپوش سفید پوشیدم و بدون هیچ آمادگی و تمرینی سر صحنه رفتم اما همان صحنه ضبط شد.
 
موسیقی منفردزاده که کنار نقش نشست باعث شد، آن صحنه ماندگار و به یادماندنی شود. صحنه آخر و آن دیالوگ مشهور فرمان بر بالای بام حمام هم در فیلمنامه نبود و من آن را بداهه گفتم که «قیصر کجایی داداشت رو کشتن» حالا دیالوگ مشهور و تکیه کلام شده است.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

علاوه بر کیمیایی که فیلمساز گمنامی بود، شما با علی حاتمی هم همکاری کردید. آن روزها پی برده بودید که جنس فیلمسازی و نگاه حاتمی با بقیه فرق دارد؟

نبود علی حاتمی در سینمای ایران خیلی محسوس است. بسیار علاقه‌مند و بااستعداد و دیالوگ‌نویس فوق‌العاده‌ای بود. ذوق و سلیقه و مطالعه زیادی بخصوص در رابطه با دوره قاجاریه داشت. همین شهرک سینمایی به تنهایی نشان‌دهنده خلاقیت بالای اوست.
 
اسمش را علی درویش گذاشته بودند، چراکه اخلاق درویش‌گونه نیز داشت. با هم رفاقت زیادی داشتیم و تنها کسی که در سر عقدش شرکت کرد من بودم. انتخاب من در «سلطان صاحبقران» واقعاً شهامت می‌خواست و تا به امروز به بازی در این فیلم افتخار می‌کنم. کارهای علی حاتمی همچون «حسن کچل» از همان ابتدا مورد استقبال قرار گرفت. درست است که جوان بود اما بسیار بااستعداد و زحمتکش بود. فیلم «بابا شمل» موزیکال و غیرمتعارف بود.
 
در ابتدا آهنگ‌ها و ریتم‌ها را ساخته بودند و سپس ما روی آهنگ‌ها بازی ‌کردیم. حیف که «باباشمل» در سالن سینما نمایش داده شد اگر مخاطب آن را در خلوت خانه تماشا می‌کرد متوجه می‌شد که چقدر عارفانه است. البته در این سال‌ها دیالوگ‌های زیبای این فیلم خیلی رد و بدل می‌شود مثل همین جمله که می‌گوید: پشت اون پرده و دیوار خبرهاست که ما بی‌خبریم، چشم دیدن می‌خواد، دل بریدن می‌خواد...

ایرج قادری، محمدعلی فردین و خیلی‌های دیگری که با شما همکاری داشتند چند سالی است که زندگی ابدی‌شان را آغاز کرده‌اند. خبر رفتن کدامشان برایتان آزاردهنده بود؟

ایرج خیلی علاقه‌مند به سینما بود که این عشق در فیلم «برزخی‌ها» قابل مشاهده است. واقعاً حیف شد. به خاطر گرفتاری‌هایی که برایش ایجاد شد یک مدت نبود و دوباره که بازگشت ناراحتی‌های زیادی کشید البته من اواخر او را ندیده بودم و دلم هم نمی‌آمد ببینمش، چراکه پایان کار آدم‌ها زیاد دیدنی نیست. اما درباره خبر رفتن دوستانم بیش از همه مرگ فردین شوک‌آور و ناراحت‌کننده بود. مرحوم فردین جزو رفیق‌های خوب من بود که قبل از ورود به سینما با هم دوست بودیم، همچنین تختی و حسین نوری(شوهر خواهر فردین). فوتِ فردین خیلی ناگهانی بود.

ناگهانی‌تر از فوت مرحوم تختی؟

مرگ تختی هم خیلی غیرمنتظره بود. تختی به معنای واقعی انسان خوبی بود. به کسی حسادت نداشت. اهل تملق و چاپلوسی و پول هم نبود. زمانی که داستان «حسین کرد شبستری» را کار می‌کردیم دکتر کوشان به من گفت اگر بتوانی تختی را وارد کار کنی ۱۰۰هزارتومان به او می‌دهم. دلم نمی‌خواست این پیشنهاد را به تختی بدهم اما فضای کار و دوستی با دکتر کوشان مجبورم کرد که به دیدن تختی بروم. تختی عادت داشت که وقتی همراه کسی می‌شد دستش را به گردنش می‌انداخت.
 
گفت، «نوکرتم من مگر می‌توانم فیلم بازی کنم؟» خدا را شکر که قبول نکرد. چون آدم موفقی بود. دلم نمی‌خواست چنین مرد بزرگی در ورزش وارد سینما شود. دعوت به بازی حبیب‌الله بلور هم اشتباه بود چراکه هرکسی یک جایگاه مخصوصی دارد، که در آن جایگاه نمود بهتری دارد. خیلی به تختی علاقه داشتم، هرچقدر راجع به شرمندگی خودم درباره او بگویم کم است چرا که ما درباره عاقبت تختی خیلی کوتاه آمدیم. قصه تختی هم پایان تلخی داشت. رفتنش خیلی سخت بود. جمعیت زیادی برای مراسم خاکسپاری به ابن بابویه آمده بودند.
 
حتی من که دوست صمیمی او بودم نتوانستم جلو بروم. با اینکه آن سال‌ها در شهرت و یکه تاز بودم و در کوچه و خیابان مردم دورم را می‌گرفتند با این حال در روز خاکسپاری تختی در گوشه‌ای زیر درخت ایستاده بودم و هیچ کس به من توجهی نداشت. تنها دو سه نفر می‌آمدند نیم نگاهی به من می‌کردند و می‌رفتند هدفم از گفتن این موضوع این بود که آنقدر تختی افتخار‌آمیز بود که در مقابل جسم بی‌جان او کسی به من توجهی نداشت. خدا کند امثال تختی زیاد داشته باشیم، امروز خیلی به «تختی‌ها» نیاز داریم. گاهی خیلی غصه می‌خورم نه برای خودم، چراکه خیلی بیشتر از آنچه باید و شاید مورد محبت قرار گرفتم ولی بودند کسانی که باید مورد توجه قرار می‌گرفتند و نگرفتند.

عشق و علاقه شما به ایران در تمام صحبت‌هایتان مشهود است. خیلی‌هایی هم که شرایط کار برایشان مهیا نشد و رفتند هم، عاشق کشورشان بودند شما چرا ماندن را به رفتن ترجیح دادید؟

در ایران ماندن من برای هر فرد وطن‌پرستی یک امر طبیعی است. آدم که نمی‌تواند از خانواده و خانه‌اش قهر کند. آنهایی هم که رفتند مجبور به رفتن شدند همیشه هم گفتم که‌ای کاش بچه‌ها و جوانان در هر حوزه‌ای بدانند که رفتن بعضی از هنرمندان بزرگ برای ما ارزان تمام نشده است.
 
یکی از آرزوهای همیشگی من بازگشت این هنرمندان است (با بغض و گریه) رفتن از این مملکت هیچ افتخاری ندارد و قابل فخرفروشی نیست. در زمینه ورزش هم همین‌طور. من با آقای موحد قهرمانی که 6 مدال المپیک دارد دوست هستم. او هم اجباراً به امریکا رفته است. اما فکر کنیم اگر همه بخواهند بروند پس این مملکت برای چه کسی باقی خواهد ماند؟

بهترین یادگار دوران بازیگری و ماحصل عمر هنری خود را چه می‌دانید؟

من آدم عاطفی هستم و بهترین یادگاری‌ام را محبت مردم فکر می‌کنم. من خیلی به مردم فکر می‌کنم و آنها را بهترین پشتوانه و سرمایه می‌دانم. تا به امروز خیلی دوست داشتم برای مردم ادای دِین کنم ولی نمی‌دانم چگونه و چطور! به‌عنوان مثال یک روز یک خانواده از یزد تماس گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم.
 
صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته‌ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم، بلکه دلم می‌خواسته آدم خوبی باشم.
 
پایان تلخ یک ستاره‌ دیدنی نیست 

یادداشت

از تبار عزت و احترام

پرویز پرستویی

به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه بازیگری، همواره  یکی از تماشاچی‌های پروپا قرص ناصر ملک‌ مطیعی بودم. از همان زمانی که پای من به سینما باز شد به‌عنوان تماشاچی و نه به‌عنوان بازیگر، اغلب کارهایش را بر پرده سینما به تماشا نشستم. در همان دورانی که 14 سال بیش نداشتم و با وجود شرایط بد فرهنگی و اقتصادی بالاخره جرأت کرده بودم به سینما بروم. ناصر ملک‌ مطیعی نقش اصلی اغلب فیلم‌هایی بود که قهرمان قصه‌هایش همیشه از مردانگی، جوانمردی و گذشت و دفاع از حقوق مظلوم دم می‌زد. آنقدر خوب این ویژگی‌ها را در نقش متبلور می‌کرد که حالا با وجود اینکه چندین دهه جلوی دوربین نرفته است اما همچنان یاد و خاطره‌اش در دل و ذهن مردم نشسته است.
 
از شاخص‌ترین کارهایش نقش «فرمان» در قیصر است که هیچ وقت از ذهن‌ها پاک نمی‌شود یا نقش آسید مرتضی در «طوقی» که از نقش‌های ماندگار تاریخ سینما شد. هرجا که فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شد ملک‌ مطیعی نشان داد که بازیگر توانایی است. کسی نمی‌تواند «امیرکبیر» زنده‌یاد علی حاتمی را فراموش کند یا بسیار فیلم‌های درخشان دیگر که شاید نتوان از آنها نام برد.
 
با همه این شایستگی‌ها باعث تأسف است که گاهی با این هنرمند مثل یک خلافکار رفتار می‌شود. در شرایطی که اختلاسگران در آن سوی دنیا زندگی‌شان را می‌کنند و کسی کاری به کارشان ندارد اما مصرانه ایستاده‌اند مبادا ناصر ملک‌ مطیعی فعالیت هنری داشته باشد. فعالیت در عرصه هنر کار پررنج و زحمتی است اما این رنج هیچ وقت هنرمند را از پا درنمی‌آورد بلکه آنچه او را به زمین می‌زند بی‌مهری است و ما خیلی نسبت به امثال ملک‌ مطیعی بی‌مهری کردیم. من نمی‌دانم ناصر ملک‌ مطیعی چه ظلمی به هنر این مملکت کرده است یا چه جفایی به فرهنگ این مملکت کرده است که این چنین با او رفتار می‌شود.
 
هنرمند با عشق و توجه و تشویق زنده است و ما سال‌هاست که حق زندگی را از آنها گرفته‌ایم اگرچه ظاهراً حق زندگی دارند. اگر استدلال‌مان برای این نوع برخوردها این است که مثلاً در فلان فیلم طاغوتی بازی کرده‌اند خوب بسم‌الله، «بسم‌الله الرحمن الرحیم» به نام خداوند بخشاینده مهربان.
 
اگر او بخشاینده و مهربان است ما چرا نمی‌بخشیم، حتی اگر به تعبیر مخالفان فعالیت این دست از هنرمندان، به هنر لطمه زده باشد و کار خلاف هم کرده باشد خداوند در توبه را باز گذاشته است اما نمی‌دانم چرا ما بنده‌های خدا اینقدر ظالمانه برخورد می‌کنیم. حدود دو سال پیش که قرار بود در نقشی بازی کند از نزدیک شاهد بودم که چه مشقت‌ها کشید خود من با دوستان حراست با ارشاد و... صحبت کردم اما زیر بار نرفتند که او جلوی دوربین برود.
 
اگر واقعاً ما این‌قدر مصر هستیم که جلوی خطاها را بگیریم، پس چرا هر روز این همه اختلاس در این مملکت به وجود می‌آید چرا این‌قدر پول جابه‌جا می‌شود؟ فاسد، ناصر ملک‌مطیعی است یا آن فردی که به نام مقدسات بداخلاقی را به اوج می‌رساند؟ اینها آدم‌هایی هستند که اگر قرار بود لطمه ای به این مملکت بزنند و مقابل این نظام و مردم بایستند اینجا نبودند، آن ور دنیا کارشان را می‌کردند، نمی‌نشستند که ما با بی‌مهری‌هایمان منزوی‎شان کنیم. او اگر می‌خواست کاری بکند خیلی راحت می‌رفت آن سوی دنیا کار می‌کرد مگر کمتر از بازیگرانی است که در فلان شبکه ماهواره‌ای بازی می‌کنند که دو زار بازیگری هم بلد نیستند. از خیلی جاها هم دعوتش کردند اما نرفت چون مملکتش را دوست دارد. بهروز وثوقی می‌خواهد بیاید مملکتش را ببیند چرا مانع‌اش می‌شویم.
 
هنرمندی که کار  داشته باشد و با مردمش گره بخورد سالیان سال زنده می‌ماند اگرچه ما در کارهایمان می‌میریم و زنده می‌شویم اما همین رنج است که به ما عشق می‌دهد چرا این را از هنرمند می‌گیریم. کم‌لطفی می‌کنیم راجع به آدم‌ها با ناصر تقوایی و بیضایی یک جور و با ملک‌مطیعی جور دیگر. از 5 استاد بزرگ سینما، نصیریان، انتظامی، مشایخی و کشاورز مانده‌اند آنها که فیلمفارسی کار نکرده‌اند چه گلی به سرشان زده‌ایم؟ کدام یک از ما خبر دارد که فرامرز صدیقی در چه حالی است؟ چه کسی می‌داند خسرو شجاع‌زاده که در فیلم رگبار بازی کرده است کجاست؟ فقط تیر پیکان را به سمت کسانی گرفته‌ایم که برای ما خاطره آفریده‌اند. 
 
سال‌هاست شعارمان این است که خدمتگزار مردم ایران باشیم یعنی اینکه ملت حق دارد، می‌فهمد دارای درک و شعور است خب بگذارید همین مردم تصمیم بگیرند، بارها گفته‌ام اگر من را ممنوع‌الفعالیت هم بکنند اصلاً کک‌مان هم نمی‌گزد و اصراری هم ندارم، خدا کند که مردم ما را ممنوع‌الفعالیت نکنند. ناصر ملک‌مطیعی از تباری است که هر جا برود جز عزت و احترام نمی‌بیند حتی این پل ارتباطی را هم قطع می‌کنیم؛ اگرچه خدا رو شکر مردم ما مردم آگاه و روشنی هستند.
 
متأسفانه جامعه هنری ما وحدت ندارد. ما خودمان را هم دوست نداریم که اگر دوست ‌داشتیم حداقل یک پرسش بزرگ می‌کردیم از مسئولانی که مانع فعالیت این پیشکسوتان سینما شده‌اند. فردا اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیفتد همه در صف اول می‌ایستیم و تأسف می‌خوریم از اینکه هنرمندی را از دست داده‌ایم؛ تأسف خوردن‌هایی که پشیزی ارزش ندارد.
 
این نسل عمری برای ما گذاشته‌اند شادمان کرده‌اند، ما را گریانده‌اند و تغییرمان داده‌اند. صفت جوانمردی و مردانگی را در جامعه جا انداختند حالا به صرف اینکه چند روزنامه که فقط ناسزاگویی بلد هستند عصبانی نشوند نباید از حقوق‌شان دفاع کنیم. افتخار ما این است که در جمهوری اسلامی حرف می‌زنیم و تمرین دموکراسی کرده‌ایم. اینها هم جزو این مملکت هستند یک ذره رحم داشته باشیم نسبت به آنهایی که هیچ چیز نمی‌خواهند جز مجوز فعالیت.
  • محسن مقدم



بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون در اینستاگرامش در دلنوشته ای از برخی رفتارهای اجتماعی انتقاد کرده است.

بهنوش بختیاری  نوشت:

 

"فحش یکی از اصول تعادل آدمیزاد است. اگر فحش نباشد، بله، آدم دق میکند. هر زبانی که فحش مند است، دق دل مردمش بیشتر است. از تعداد فحش و نوع فحش هر زبانی میشود از اوضاع مردمی که تو یک ناحیه هستند سر در آورد. رابطه ی بینشان را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد، فحش آبدار زیاد دارد.
ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟ هان دوست عزیز؟ شما را چه میشود؟ دیگر یه نخود فحش را هم به ما نمیتوانی ببینی؟ بله! ایمایه اینجوری هستیم. میخوای بخوای، نمیخوای نخوای. موجودی هستیم فحش مند و تا دلمان میخواهد فحش ریخت و پاش میکنیم تا همه عبرت بگیرند…من امروز میخواستم به بعضی از دوستان فحش بدم ولی به احترام مردم و دوستان کار درست خبرنگارم جلوی خودم رو گرفتم….وبه احترام صحبتی که از شهدای مملکتم شد…البته هنوز داریم خبرنگارانی که جزو با شخصیت ترین آدمای روزگارن و قطعا نمیشه خشک وتر باهم بسوزن و دوستای گل منم هستن……..اینجا"

.

  • محسن مقدم

بازگشت سپیده توفیق به ایران از اتفاقات دیگری در شبکه جم حکایت میکند که شاید بازگشت زنان ایرانی شبکه جم را تسریع ببخشد .

.

 

سپیده توفیق که گوینده خبر و به گونه ای مجری زن شبکه جمبوده است با گلایه از وضعیت غیر حرفه ای حاکم بر شبکه GEMاین شبکه را ترک کرده و به ایران بازگشت .

شاید منظور سپیده توفیق از فضای غیر حرفه ای شبکه جم به کلیپ های دو مجری زن سابق این شبکه نیز اشاره ای داشته باشد . بعد از هرمز سیرتی بازیگر پابه سن گذاشته که چند ماه بعد از حضور در ترکیه و همکاری با شبکه ماهواره ای جم به تهران بازگشت به تازگی سپیده توفیق گوینده زن این شبکه هم به تهران بازگشته است.

توفیق که از همکاران دفتر استانبول این شبکه بوده آن طور که خودش گفت به دلیل شرایط بد کاری و برخوردهایی که اخیرا در تبدیل وضعیت شغلی همکاران این شبکه پیش آمده به ایران بازگشته است.

.

سپیده توفیق گوینده خبر شبکه جم به ایران بازگشت

 

سپیده توفیق البته در زمره آن بخش از همکاران این شبکه که در هفته های اخیر تبدیل وضعیت شدند نبوده است و اظهار داشت: فقط به خاطر برخوردهای غیرحرفه ای دست اندرکاران شبکه از همکاری استعفا دادم. آنها مایل به همکاری بودند اما شخصا فضایی غیرحرفه ای را حاکم بر محیط کار دیدم و ترجیح دادم همکاری ام را قطع کنم.

مدیر شبکه جم در دو هفته اخیر با نامه ای به مدیر دفتر آنتالیا از وی خواسته بود که وضعیت کاری تمامی همکاران این بخش از قراردادی به پروژه ای تغییر یابد و همین امر سبب ساز برخی نارضایتی ها شده بود.

.

سپیده توفیق گوینده خبر شبکه جم به ایران بازگشت

 

البته که این مدیر کوشید با ساختن تیزرهایی که در آنها برخی از همکارانش درباره امتداد خوشی و خرمی در همکاری با جم سخن می گویند برخوردهای سفت و سختی مدیریتی را توجیه کند اما آنچه مشهود است اینکه امتداد این وضعیت با بازگشت برخی دیگر از همکاران وطنی این شبکه همراه باشد.

.

  منبع:گیزمیز

  • محسن مقدم